۶۲۵۰.المناقب ، ابن شهر آشوب :معاويه اعلام كرد كه : «تعهّد [ حكومت] از كسى كه حديثى از فضايل على را نقل كند ، برداشته است» ، به گونه اى كه عبد اللّه بن شدّادِ ليثى گفت : دوست داشتم مرا رها مى كردند كه يك روز تا شب ، فضايل على بن ابى طالب را نقل كنم و آن گاه ، گردنم زده مى شد .
[شرايط ، چنان بود كه] محدّثى كه در موضوع «فقه» ، [از على عليه السلام ] حديث نقل مى كرد ، يا حديثى درباره «مبارزات او مى آورد ، مى گفت : مردى از قريش گفت [ و جرئت نمى كرد نام على عليه السلام را بياورد] . عبد الرحمان بن ابى ليلى [ ، هنگامى كه حديثى را از زبان على عليه السلام نقل مى كرد، ]مى گفت : يكى از ياران پيامبر خدا برايم نقل كرد و حسن بصرى مى گفت : ابو زينب گفت .
از ابن جُبَير ، درباره حامل لِواء (پرچم) ، ۱ پرسيده شد . وى گفت : گويا تو آسوده خاطرى!
۶۲۵۱.أنساب الأشرافـ به نقل از عبد اللّه بن فائد و سُحَيم بن حفص ـ: معاويه به مغيرة بن شعبه نوشت : «بدگويى به على و تحقير وى را آشكار كن» .
۶۲۵۲.تاريخ الطبرىـ به نقل از مُغَيرة بن شُعبه ، خطاب به صَعصَعه ـ: بر حذر باش از اين كه خبر عيبجويى تو از عثمان در نزد كسى به من برسد و يا آن كه چيزى از فضل على را آشكارا بگويى و خبرش به من برسد! تو چيزى از فضل على را نمى دانى كه من آن را ندانم ؛ بلكه من به آن آگاه ترم ؛ ليكن اين حكومت (معاويه) ، قدرت پيدا كرده و از ما پيمان گرفته است كه عيب هاى على را پيش مردم ، آشكار كنيم . ما بسيارى از آنچه را كه وى ما را بدان فرمان داده ، رها مى كنيم و تنها چيزى را ذكر مى كنيم كه گزيرى از آن نداريم و شرّ اينان را با تقيّه از جانمان دور مى سازيم .
اگر مى خواهى فضايل على را ياد كنى ، آنها را نزد خود و يارانت و به طور پنهانى در خانه هايتان نقل كن ؛ امّا نقل آنها به طور آشكارا و آن هم در مسجد ، چيزى است كه خليفه آن را از ما تحمّل نمى كند و عذر ما را درباره آن ، نمى پذيرد .
۶۲۵۳.أنساب الأشرافـ به نقل از نضر بن اسحاق هُذَلى ـ: حَجّاج از حسن [ بصرى] درباره على عليه السلام پرسيد . حسن ، فضايل على عليه السلام را ذكر كرد . حَجّاج گفت : ديگر در مسجد ما حديث نكن .
حسن ، خارج شد و متوارى گشت .