۶۲۵۴.المستدرك على الصحيحينـ به نقل از مالك بن دينار ـ: از سعيد بن جبير پرسيدم : اى ابو عبد اللّه ! چه كسى بر دوش گيرنده پرچم پيامبر خدا بود؟
وى نگاهى به من افكند و گفت : گويا تو آسوده خاطرى!
خشمگين شدم و به قاريانى كه دوست او بودند ، شكايت بردم و گفتم : آيا از كار سعيد ، شگفت زده نمى شويد؟ از وى پرسيدم : چه كسى بر دوش گيرنده پرچم پيامبر خدا بود ؟ به من نگاه كرد وگفت : گويا تو آسوده خاطرى!
گفتند : تو در حالى از او پرسيده اى كه وى از حَجّاج مى ترسيده است . وى در خانه خدا پناه گرفته است . [برو و] هم اكنون از او بپرس .
[ نزد سعيد رفتم و دوباره] از او پرسيدم .
گفت : بر دوش گيرنده پرچم پيامبر خدا ، على عليه السلام بود .
7 / 1 ـ 2
ممنوعيت روايت كردن از وى
۶۲۵۵.تهذيب الكمالـ به نقل از يونس بن عبيد ـ: از حسن [ بصرى] پرسيدم : اى ابو سعيد! تو مى گويى : «پيامبر خدا گفت» ، در حالى كه تو پيامبر خدا را نديده اى؟
گفت : اى برادرزاده! درباره چيزى پرسيدى كه پيش از تو هيچ كس از من نپرسيده بود . اگر چنين منزلتى نزد من نمى داشتى ، به تو پاسخ نمى دادم . من در روزگارى هستم كه مى بينى (دوره حكومت حَجّاج بود) . هر چه از من شنيدى كه مى گويم : «پيامبر خدا گفت» ، آن مطلب ، روايتِ على بن ابى طالب عليه السلام از پيامبر خداست ؛ ولى [ چه كنم كه] در روزگارى هستم كه نمى توانم از على عليه السلام نام ببرم!
۶۲۵۶.الإرشاد :در خصوص دفن فضايل امير مؤمنان و ايجاد مانع براى نشر آنها توسّط علما ، كار به جايى كشيد كه در آن براى هيچ خردمندى شبهه اى نمى ماند ، به گونه اى كه اگر كسى مى خواست روايتى از امير مؤمنان روايت كند ، نمى توانست نام و نسب او را به روايت ، ضميمه كند و مجبور بود كه بگويد : يكى از اصحاب پيامبر خدا براى من حديث كرد يا بگويد : مردى از قريش برايم نقل كرد بعضى هم مى گفتند : ابو زينب ، برايم حديث كرد .