7 / 1 ـ 3
ممنوعيت ياد كردن از او به نيكى
۶۲۵۷.الاحتجاج :معاويه به ابن عبّاس گفت : ما به همه جا نامه نوشته ايم و از ذكر فضايل على و خانواده اش منع كرده ايم . تو هم زبانت را نگه دار .
ابن عبّاس گفت : اى معاويه! آيا ما را از خواندن قرآن ، نهى مى كنى؟
گفت : نه .
ابن عبّاس گفت : آيا ما را از تأويل قرآن ، نهى مى كنى؟
گفت : آرى .
ابن عبّاس گفت : پس ، قرآن را بخوانيم و از مقصود خداوند در قرآن نپرسيم! آن گاه گفت : كدام يك بر ما واجب تر است : خواندن قرآن ، يا عمل كردن به آن؟
معاويه گفت : عمل كردن به آن .
ابن عبّاس گفت : چگونه به قرآن عمل كنيم ، در حالى كه نمى دانيم منظور خداوند چيست؟
[ معاويه] گفت : اين را از كسى بپرس كه آن را به غير آنچه تو و خاندانت تأويل مى كنيد ، تأويل مى كند .
ابن عبّاس گفت : خداوند ، قرآن را بر خاندان من نازل كرده است . از آل ابو سفيان درباره آن بپرسم؟! اى معاويه! آيا ما را از اين كه خداوند را با حلال و حرام قرآن پرستش كنيم ، باز مى دارى؟ اگر امّت اسلامى درباره آن نپرسند تا بدانند ، هلاك خواهند شد و اختلاف خواهند كرد .
معاويه گفت : قرآن را بخوانيد و تأويل كنيد ؛ ولى از آنچه خداوند درباره شما نازل كرده است ، چيزى نقل نكنيد و جز آن را نقل كنيد .
ابن عبّاس گفت : خداوند در قرآن مى فرمايد : «مى خواهند نور خدا را با سخنان خويش خاموش كنند ؛ ولى خداوند نمى گذارد ، تا نور خود را كامل كند ، هر چند كافران را خوش نيايد» » .