545
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج12

8 / 2

خوددارى مردم از دشنامگويى به او

۶۳۰۸.تاريخ اليعقوبىـ درباره حوادث سال ۴۴ هجرى ـ: در اين سال ، معاويه در مسجد ، مقصوره ساخت و در دو عيد [ فطر و قربان] ، منبرها را به مصلّى منتقل كرد و پيش از نماز ، خطبه خواند . اين به خاطر آن بود كه وقتى مردمْ نماز مى خواندند ، [ به خانه هايشان] بر مى گشتند تا لعن على عليه السلام را نشنوند . از اين رو ، معاويه خطبه را بر نماز ، مقدّم داشت .
او فدك را به مروان بن حَكَم بخشيد تا بدين وسيله ، خاندان پيامبر خدا را خشمگين سازد .

۶۳۰۹.رجال الكشّىـ به نقل از عاصم بن ابى نَجود ، از كسى كه شاهد ماجرا بود ـ: هنگامى كه معاويه به كوفه آمد ، گروهى از ياران على عليه السلام بر وى وارد شدند . حسن عليه السلام براى گروهى از آنان با ذكر نام و نام پدرشان ، امان گرفته بود و صَعصعه يكى از آنان بود .
وقتى صعصعه وارد شد ، معاويه به وى گفت : بدان كه سوگند به خدا ، من دوست نداشتم كه تو در امان من داخل شوى!
صعصعه پاسخ داد : سوگند به خدا ، من هم دوست ندارم كه تو را با اين عنوان (امير مؤمنان) صدا كنم . آن گاه به خلافت ، بر معاويه سلام كرد .
معاويه به وى گفت : اگر راست مى گويى ، به منبر برو و على را لعن كن .
وى بالاى منبر رفت و خداوند را سپاس و ثنا گفت و افزود : اى مردم! من از پيش كسى مى آيم كه شرّش را پيش داشته و خيرش را پس زده است . او به من فرمان داده است كه على را لعن كنم . پس ، لعنش كنيد كه خدا لعنش كند!
همه مردم ، صدا به «آمين»، بلند كردند .
وقتى صعصعه به سوى معاويه برگشت ، سخن خود را براى وى نقل كرد .
معاويه گفت : نه ، به خدا سوگند ، تو با اين كلام ، جز لعن مرا قصد نكردى . برگرد و نامش را به زبان بياور .
صعصعه برگشت و بالاى منبر رفت و گفت : اى مردم! امير مؤمنان به من فرمان داده است كه على بن ابى طالب را لعن كنم . پس ، هر كه على بن ابى طالب را لعن مى كند ، شما هم لعنش كنيد!
مردم ، فرياد زدند : آمين!
وقتى معاويه خبردار شد ، گفت : نه ، به خدا سوگند ، او جز مرا قصد نكرده است . وى را بيرون كنيد و هرگز با من در يك شهر ، سكونت نكند .
سپس او را بيرون كردند .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج12
544

8 / 2

اِمتِناعُ النّاسِ مِن سَبِّهِ

۶۳۰۸.تاريخ اليعقوبيـ في حَوادِثِ سَنَةِ (۴۴ ه ) ـ: في هذِهِ السَّنَةِ عَمِلَ مُعاوِيَةُ المَقصورَةَ فِي المَسجِدِ ، وأخَرَجَ المَنابِرَ إلَى المُصَلّى فِي العيدَينِ ، وخَطَبَ الخُطبَةَ قَبلَ الصَّلاةِ ، وذلِكَ أنَّ النّاسَ إذا صَلَّوا انصَرَفوا لِئَلّا يَسمَعوا لَعنَ عَلِيٍّ ، فَقَدَّمَ مُعاوِيَةُ الخُطبَةَ قَبلَ الصَّلاةِ ، ووَهَبَ فَدَكا لِمَروانَ بنِ الحَكَمِ لِيُغيظَ بِذلِكَ آلَ رَسولِ اللّهِ . ۱

۶۳۰۹.رجال الكشّي عن عاصم بن أبي النجود عمّن شهد ذلِكَ :إنَّ مُعاوِيَةَ حينَ قَدِمَ الكوفَةَ دَخَلَ عَلَيهِ رِجالٌ مِن أصحابِ عَلِيٍّ عليه السلام ، وكانَ الحَسَنُ عليه السلام قَد أخَذَ الأَمانَ لِرِجالٍ مِنهُم مُسَمَّينَ بِأَسمائِهِم وأسماءِ آبائِهِم ، وكانَ فيهِم صَعصَعَةُ .
فَلَمّا دَخَلَ عَلَيهِ صَعصَعَةُ قالَ مُعاوِيَةُ لِصَعصَعَةَ : أمَا وَاللّهِ إنّي كُنتُ لاُبغِضُ أن تَدخُلَ في أماني ، قالَ : وأنَا وَاللّهِ اُبغِضُ أن اُسَمِّيَكَ بِهذَا الاِسمِ ! ثُمَّ سَلَّمَ عَلَيهِ بِالخِلافَةِ .
قالَ : فَقالَ مُعاوِيَةُ : إن كُنتَ صادِقا فَاصعَدِ المِنبَرِ فَالعَن عَلِيّا ! قالَ :
فَصَعِدَ المِنبَرَ وحَمِدَ اللّهَ وأثنى عَلَيهِ ، ثُمَّ قالَ : أيُّهَا النّاسُ ، أتَيتُكُم مِن عِندِ رَجُلٍ قَدَّمَ شَرَّهُ وأخَّرَ خَيرَهُ ، وإنَّهُ أمَرَني أن ألعَنَ عَلِيّا فَالعَنوهُ لَعَنَهُ اللّهُ ، فَضَجَّ أهلُ المَسجِدِ بِآمينَ .
فَلَمّا رَجَعَ إلَيهِ فَأَخبَرَهُ بِما قالَ ، ثُمَّ قالَ : لا وَاللّهِ ما عَنَيتَ غَيري ، اِرجِع حَتّى تُسَمِّيَهُ بِاسمِهِ .
فَرَجَعَ وصَعِدَ المِنبَرَ ، ثُمَّ قالَ : أيُّهَا النّاسُ ، إنَّ أميرَ المُؤمِنينَ أمَرَني أن ألعَنَ عَلِيَّ بنَ أبي طالِبٍ فَالعَنوا مَن لَعَنَ عَلِيَّ بنَ أبي طالِبٍ . قالَ : فَضَجّوا بِآمينَ .
فَلَمّا خُبِّرَ مُعاوِيَةُ قالَ : لا وَاللّهِ ما عَنى غَيري ، أخرِجوهُ ، لا يُساكِنُني في بَلَدٍ . فَأَخرَجوهُ . ۲

1.تاريخ اليعقوبي : ج ۲ ص ۲۲۳ .

2.رجال الكشّي : ج ۱ ص ۲۸۵ الرقم ۱۲۳ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج12
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: سلطانی، محمدعلی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 53226
صفحه از 591
پرینت  ارسال به