۵۸۳۰.خصائص الأئمّة عليهم السلامـ به نقل از اُمّ حكيم (دختر عمرو) ـ: من كه علاقه مند به شنيدن كلام على بن ابى طالب عليه السلام بودم ، از خانه بيرون شدم . وى بر منبر ، سخنرانى مى كرد و مردم ، دلْ شكسته بودند .
به او نزديك شدم تا جايى كه كاملاً صداى او را مى شنيدم . مردى گفت : اى امير مؤمنان! براى خالد بن عرفطه طلب مغفرت كن ؛ چرا كه در سرزمين تَيماء ۱ در گذشته است .
امام عليه السلام پاسخى نداد . [ مرد ،] بار ديگر گفت و امام عليه السلام جواب نداد . [ مرد] بار سوم گفت . امام عليه السلام به طرف وى رو كرد و فرمود : «اى كسى كه خبر مرگ خالد بن عرفطه را مى دهى! دروغ مى گويى . به خدا سوگند ، او نمرده است و نمى ميرد تا از اين در ، در حالى كه پرچم گم راهى را حمل مى كند ، وارد شود» .
[ سال ها بعد ،] خالد بن عُرفُطه را ديدم كه بيرق معاويه را به دوش مى كشيد تا در نُخَيله ۲ منزل زد و بيرق را از باب الفيل ، وارد كرد .