127
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج11

باب هفتم : مجموعه نام ها و صفات

۵۲۸۵.امام على عليه السلام :سپاسْ خدايى را كه سخنوران ، به ستايش او نمى رسند ، شمارشگرانِ نعمت هاى او نمى توانند آنها را بشمارند ، و تلاشگران نمى توانند حقّ او را بپردازند ؛ آن كه ژرف انديشىِ انديشه ها ، او را درك نمى كند ، و ژرفكاوى تيزهوشى ها به او نمى رسد ؛ آن كه صفاتش نه اندازه معيّنى ، و نه وصفى ، و نه زمانِ شمارش شده اى ، و نه پايان مشخّصى دارد . با قدرت خود ، آفريده ها را به وجود آورد ، و با رحمتش بادها را به وزيدن وا داشت ، و گستره زمينش را با صخره ها مهار كرد .
آغاز دين ، شناخت اوست ، و كمال شناخت او باورداشت اوست ، و كمال باور داشتن او يگانه دانستن اوست ، و كمال يگانه دانستن او ، اخلاص براى اوست ، و كمال اخلاص براى او ، نفى صفات از اوست ؛ چون هر صفتى گواه است كه آن [ صفت] ، غير از موصوف است ، و هر موصوفى گواه است كه آن ، غير از صفت است .
هر كس خداى سبحان را وصف كند ، او را با چيزى قرين ساخته است ، و هر كس او را با چيزى قرين سازد ، او را دوگانه پنداشته است ، و هر كس او را دوگانه بپندارد ، او را جزء جزء دانسته است ، و هر كس او را جزء جزء بداند ، او را نشناخته است ، و هر كس او را نشناسد ، به او اشاره كرده [ و براى او جهت قائل شده] است ، و هر كس به او اشاره كند ، براى او اندازه تعيين كرده است ، و هر كس براى او اندازه تعيين كند ، او را به شمارْ در آورده است .
هر كس بگويد : «در چيست؟» ، او را جزو چيزى قرار داده است ، و هر كس بگويد : «بر چه چيز است؟» ، جايى را از [ وجود] او تهى شمرده است .
هست ، ولى نه از روى پيدايش . وجود دارد ، ولى نه پس از نبودن . با هر چيزى هست ، امّا نه با همنشينى . غير از هر چيز است ، ولى نه از روى جدايى . كننده است ، نه به مفهوم [ كار كردن با] حركت ها و ابزارها .
بيناست ، از آن هنگامى كه هيچ آفريده قابل ديدنى وجود نداشت . تنها بود ، بى آن كه سكونت كننده اى باشد تا به آن ، اُنس بگيرد و يا با نبودش وحشتْ حاصل آيد .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج11
126

الباب السابع : جوامع الأسماء والصفات

۵۲۸۵.الإمام عليّ عليه السلام :الحَمدُ للّهِِ الَّذي لا يَبلُغُ مِدحَتَهُ القائِلونَ ، ولا يُحصي نَعماءَهُ العادّونَ ، ولا يُؤَدّي حَقَّهُ المُجتَهِدونَ ، الَّذي لا يُدرِكُهُ بُعدُ الهِمَمِ ، ولا يَنالُهُ غَوصُ الفِطَنِ ، الَّذي لَيسَ لِصِفَتِهِ حَدٌّ مَحدودٌ ، ولا نَعتٌ مَوجودٌ ، ولا وَقتٌ مَعدودٌ ، ولا أجَلٌ مَمدودٌ . فَطَرَ الخلائِقَ بِقُدرَتِهِ ، ونَشَرَ الرِّياحَ بِرَحمَتِهِ ، ووَتَّدَ بِالصُّخورِ مَيَدانَ أرضِهِ .
أوَّلُ الدّينِ مَعرِفَتُهُ ، وكَمالُ مَعرِفَتِهِ التَّصديقُ بِهِ ، وكَمالُ التَّصديقِ بِهِ تَوحيدُهُ ، وكَمالُ تَوحيدِهِ الإِخلاصُ لَهُ ، وكَمالُ الإِخلاصِ لَهُ نَفيُ الصِّفاتِ عَنهُ ، لِشَهادَةِ كُلِّ صِفَةٍ أنَّها غَيرُ المَوصوفِ ، وشَهادَةِ كُلِّ مَوصوفٍ أنَّهُ غَيرُ الصِّفَةِ .
فَمَن وَصَفَ اللّهَ سُبحانَهُ فَقَد قَرَنَهُ ، ومَن قَرَنَهُ فَقَد ثَنّاهُ ، ومَن ثَنّاهُ فَقَد جَزَّأَهُ ، ومَن جَزَّأَهُ فَقَد جَهِلَهُ ، ومَن جَهِلَهُ فَقَد أشارَ إلَيهِ ، ومَن أشارَ إلَيهِ فَقَد حَدَّهُ ، ومَن حَدَّهُ فَقَد عَدَّهُ .
ومَن قالَ «فيمَ ؟» فَقَد ضَمَّنَهُ ، ومَن قالَ «عَلامَ ؟» فَقَد أخلى مِنهُ . كائِنٌ لا عَن حَدَثٍ ، مَوجودٌ لا عَن عَدَمٍ ، مَعَ كُلِّ شيءٍ لا بِمُقارَنَةٍ ، وغَيرُ كُلِّ شَيءٍ لا بِمُزايَلَةٍ . فاعِلٌ لا بِمَعنَى الحَرَكاتِ وَالآلَةِ ، بَصيرٌ إذ لا مَنظورَ إلَيهِ مِن خَلقِهِ ، مُتَوَحِّدٌ إذ لا سَكَنَ يَستَأنِسُ بِهِ ولا يَستَوحِشُ لِفَقدِهِ . ۱

1.نهج البلاغة : الخطبة ۱ ، الاحتجاج : ج ۱ ص ۴۷۳ ح ۱۱۳ ، بحار الأنوار : ج ۷۷ ص ۳۰۰ ح ۷ و ج ۴ ص ۲۴۷ ح ۵ وراجع نهج الحقّ : ص ۶۵ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج11
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: سلطانی، محمدعلی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 89166
صفحه از 613
پرینت  ارسال به