163
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج11

باب دوم : آفرينش فرشتگان

۵۳۰۴.امام على عليه السلامـ در وصف فرشتگان ـ: آن گاه ، خداوند سبحان براى ساكن كردن در آسمان هايش و آباد ساختن بالاترين قسمت از ملكوتش ، مخلوقاتى نو [ و بى مانند ]از فرشتگان را آفريد ، و با آنان ، شكاف هاى راه هاى گشاده آسمان ها را پُر كرد ، و فاصله بين اجرام آسمانى را از آنان آكنده ساخت .
در بين فراخناى شكاف ها ، فرياد تسبيح گويىِ فرشتگان در فردوسِ بلندْجايگاه و در وراى پرده هاى حجاب و سراپرده هاى بزرگى ، بلند است ، و در پسِ اين فريادهاى كَر كننده گوش ها ، پرتو نورى است كه ديدگان را ، از رسيدن بِدانْ باز مى دارد . از اين رو ، خيره بر جاى خويش مى مانند .
آنان (فرشتگان) را در گونه هاى مختلف و در اندازه هاى گوناگون ايجاد كرد ، «بال دارانى» كه بزرگى و ارجمندىِ او را تسبيح مى گويند . نه آنچه را در آفرينش از صنعت الهى پيداست ، به خود نسبت مى دهند ، و نه مدّعى اند كه آنان ، چيزى از آنچه كه آفريدنش مختصّ خداوند است ، همراه او آفريده اند ؛ «بلكه [ فرشتگان ، ]بندگانى ارجمندند كه در سخن ، بر او پيشى نمى گيرند ، و خود به فرمان او كار مى كنند» .
آنان را در جاهايى كه هستند ، امينان وحى خود قرار داده ، و رساندن امانت هاى امر و نهى خويش را به رسولان ، به عهده آنان نهاده است ، و از عارض شدن ترديدها بر آنان ، مصون نگهشان داشته است ، و هيچ كدام از آنان ، از راه خشنودىِ او منحرف نمى شود .
و آنان را يارى كرد ، و دل هايشان را با فروتنى و آرامشِ خضوع پوشانيد و درهايى آسان براى ستايش خويش ، بر ايشان گشود و علامت هاى روشنى بر نشانه هاى يگانگى اش برايشان برپا كرد .
نه بار گناهانْ زمينگيرشان ساخت ، و نه گذشت شب ها و روزها ، آنان را تغيير داد ، و نه تيرهاى ترديد ، استوارىِ ايمانشان را نشانه رفت ، ونه گمان ها بر قرارگاه ايمانشان هجوم آورد ، و نه مرض كينه به ميانشان ضربه زد ، و نه سرگشتگى ، معرفت الهى اى را كه در جانشان داشتند ، از آنان گرفت ، و نه وسوسه ها در آنان طمع كرد تا گم راهى آن بر فكرشان سيطره پيدا كند ، و آرامشى از عظمت و هيبت جلال او در سينه هايشان بود .
گروهى از آنان ، در درون ابرهاى گرانبار ، بر فراز كوه هاى بلند ، و در تاريكى هاى خاموش شب ، جاى دارند ، و بعضى ديگر از آنان ، كسانى هستند كه گام هايشان مرزهاى زمين زيرين را شكافته است . آنان چون پرچم هاى سفيدى هستند كه در شكاف هاى فضا فرو رفته اند و در زير آنها ، باد خوشى وزان است كه آنها را بر مرز نهايى اى كه گرفته اند ، نگه داشته است .
پرداختن به پرستش خدا ، آنان را از هر كار ديگرْ بازداشته است ، و حقايق ايمان ، بين آنان و شناخت خدا ، پيوند زده است ، و يقين به او ، آنان را به شيدايىِ او كشانده است ، و علاقه شان ، آنان را از آنچه نزد اوست ، به آنچه كه در نزد غير اوست ، نكشيده است .
شيرينى معرفت او را چشيده اند ، و جامى لبريز از محبّت او سركشيده اند و در درون دل هايشان ، بيم پروردگارشان جاى گرفته است ، و از بسيارىِ طاعت او ، پشت هايشان خميده است ، و بسيارىِ اشتياقشان به او ، تضرّع آنان را از ميان نبرده است ، و قُرب فراوانشان ، رشته فروتنى شان را نبُريده است ، و خودبينى ، بر آنانْ مستولى نشده است تا آنچه را كه انجام دادند ، بسيار شمارند .
و فروتنى در برابر او ، فرصتى براى بزرگْ شمردن كارهاى نيكشان به ايشان نداده است ، و از بسيارىِ تلاششان ، سستى ها بر آنان عارض نگشته است ، و شيفتگى هايشان كاستى نيافته است تا با اميد به پروردگارشان مخالفت كنند ، و طولانى بودن مناجاتشان ، دور و برِ زبانشان را خشك نكرده (خسته نگرديده) و گرفتارى اى بر آنان مستولى نشده است تا بانگ تضرّعشان به درگاهش قطع گردد .
شانه هايشان در تداوم اطاعت از او ، دگرگون نگشت ، و گردنشان در اجراى فرمان او به راحتىِ سستى متمايل نشد ، و نفهمى و فراموشى بر اراده استوارشان نتاخت ، و فريب هاى شهوت در همّتشان ناتوانى ايجاد نكرد .
پروردگار صاحب عرش را اندوخته روز نيازمندى شان كردند ، و به هنگامى كه مردم به آفريدگانْ روى آوردند ، آنان با رغبت به آفريننده روى آوردند و البته به پايانِ مُنتهاى درجه عبادت (بندگى) او نمى رسند . عشق آنان به اطاعت او ، بر اثر علاقه اى است كه در دل هايشان است و موادّ آن از اميد و خوف خداست ، كه هيچ گاه از آنان جدا نمى شود .
رشته ترس آنان ، هرگز بُريده نمى شود تا در تلاششان سست گردند ، و طمع بر آنان چيره نمى گردد تا كوشش كم را بر تلاششان ترجيح دهند ، و كرده هاى گذشته خود را بزرگ نمى شمارند ؛ چرا كه اگر آنها را بزرگ شمارند ، اميدشان بيم از پروردگار را در آنان از بين مى برد .
با همه چنگ اندازى هاى شيطان ، هرگز در آنان ترديدى نسبت به پروردگارشان به وجود نيامده ، و برخوردهاى بد ، متفرّقشان نساخته ، و حسادت ورزى ، بر آنان چيره نگشته است ، و كاركردهاى دو دلى ، گروه گروهشان نساخته ، و خواهش هاى نفسانى ، قسمت قسمتشان نكرده است . آنان ، بندگان ايمان اند و هرگز انحراف ، عدول از حق ، درنگ و سستى ، بندِ بندگى را از آنان قطع نكرده است .
در آسمان هاى تو در تو ، جايى به اندازه گستره پوستى پيدا نمى شود ، جز آن كه بر آن ، فرشته اى سجده كننده و يا تلاشگر در راه عبادت تو قرار دارد . با بسيارىِ اطاعت پروردگارشان ، بر دانش خود مى افزايند و عزّت پروردگارشان در دلشان بزرگ تر مى شود .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج11
162

الباب الثاني : خلق الملائكة

۵۳۰۴.الإمام عليّ عليه السلامـ في صِفَةِ المَلائِكَةِ عليهم السلام ـ: ثُمَّ خَلَقَ سُبحانَهُ لِاءِسكانِ سَماواتِهِ ، وعِمارَةِ الصَّفيحِ الأَعلى مِن مَلَكوتِهِ خَلقاً بَديعاً مِن مَلائِكَتِهِ ، وَملَأَ بِهِم فُروجَ فِجاجِها ، وحَشى بِهِم فُتوقَ أجوائِها . وبَينَ فَجَواتِ تِلكَ الفُروجِ زَجَلُ ۱ المُسَبِّحينَ مِنهُم في حَظائِرِ القُدُسِ وُستُراتِ الحُجُبِ وسُرادِقاتِ ۲ المَجدِ . ووَراءَ ذلِكَ الرَّجيجِ ۳ الَّذي تَستَكُّ مِنهُ الأَسماعُ سُبُحاتُ نورٍ تَردَعُ الأَبصارَ عَن بُلوغِها ، فَتَقِفُ خاسِئَةً عَلى حُدودِها ، وأنشَأَهُم عَلى صُوَرٍ مُختَلِفاتٍ وأقدارٍ مُتَفاوِتاتٍ . «أُوْلِى أَجْنِحَةٍ»۴ تُسَبِّحُ جَلالَ عِزَّتِهِ لا يَنتَحِلونَ ما ظَهَرَ فِي الخَلقِ مِن صُنعِهِ ، ولا يَدَّعونَ أنَّهُم يَخلُقونَ شَيئاً مَعَهُ مِمّا انفَرَدَ بِهِ . «بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ * لَا يَسْبِقُونَهُو بِالْقَوْلِ وَ هُم بِأَمْرِهِى يَعْمَلُونَ»۵ .
جَعَلَهُمُ اللّهُ فيما هُنالِكَ أهلَ الأَمانَةِ عَلى وَحيِهِ ، وحَمَّلَهُم إلَى المُرسَلينَ وَدائِعَ أمرِهِ ونَهيِهِ، وعَصَمَهُم مِن رَيبِ الشُّبُهاتِ، فَما مِنهُم زائِغٌ عَن سَبيلِ مَرضاتِهِ.وأمَدَّهُم بِفَوائِدِ المَعونَةِ ، وأشعَرَ قُلوبَهُم تَواضُعَ إخباتِ السَّكينَةِ ، وفَتَحَ لَهُم أبواباً ذُلُلاً إلى تَماجيدِهِ . ونَصَبَ لَهُم مَناراً واضِحَةً عَلى أعلامِ تَوحيدِهِ . لَم تُثقِلهُم مُؤصِراتُ ۶ الآثامِ ، ولَم تَرتَحِلهُم عُقَبُ اللَّيالي وَالأَيّامِ،ولَم تَرمِ الشُّكوكُ بِنَوازِعِها عَزيمَةَ إيمانِهِم،ولَم تَعتَرِكِ الظُّنونُ عَلى مَعاقِدِ يَقينِهِم ، ولا قَدَحَت قادِحَةُ الإِحَنِ ۷ فيما بَينَهم ، ولا سَلَبَتهُمُ الحَيرَةُ ما لاقَ مِن مَعرِفَتِهِ بِضَمائِرِهِم ، وما سَكَنَ مِن عَظَمَتِهِ وهَيبَةِ جَلالَتِهِ في أثناءِ صُدورِهِم ، ولَم تَطمَع فيهِمُ الوَساوِسُ فَتَقتَرِعَ بِرَينِها عَلى فِكرِهِم ، ومِنهُم مَن هُوَ في خَلقِ الغَمامِ الدُّلَّحِ ۸ ، وفي عِظَمِ الجِبالِ الشُّمَّخِ ، وفي قَترَةِ ۹ الظَّلامِ الأَيهَمِ ۱۰ ، ومِنهُم مَن قَد خَرَقَت أقدامُهُم تَخومَ الأَرضِ السُّفلى ، فَهِيَ كَراياتٍ بيضٍ قَد نَفَذَت في مَخارِقِ الهَواءِ ، وتَحتَها ريحٌ هَفّافَةٌ ۱۱ تَحبِسُها عَلى حَيثُ انتَهَت مِنَ الحُدودِ المُتَناهِيَةِ ، قَدِ استَفرَغَتهُم أشغالُ عِبادَتِهِ ، ووَصَلَت حَقائِقُ الإِيمانِ بَينَهُم وبَينَ مَعرِفَتِهِ ، وقَطَعَهُمُ الإِيقانُ بِهِ إلَى الوَلَهِ إلَيهِ ، ولم تُجاوِز رَغَباتُهُم ما عِندَهُ إلى ما عِندَ غَيرِهِ .
قد ذاقوا حَلاوَةَ مَعرِفَتِهِ ، وشَرِبوا بِالكَأسِ الرَّوِيَّةِ مِن مَحَبَّتِهِ ، وتَمَكَّنَت مِن سُوَيداءِ قُلوبِهِم وَشيجَةُ خيفَتِهِ ، فَحَنوا بِطولِ الطّاعَةِ اعتِدالَ ظُهورِهِم ، ولَم يُنفِد طولُ الرَّغبَةِ إلَيهِ مادَّةَ تَضَرُّعِهِم ، ولا أطلَقَ عَنهُم عَظيمُ الزُّلفَةِ رِبَقَ ۱۲ خُشوعِهِم ، ولم يَتَوَلَّهُم الإِعجابُ فَيَستَكثِروا ما سَلَفَ مِنهُم ، ولا تَرَكَت لَهُم استِكانَةُ الإِجلالِ نَصيباً في تَعظيمِ حَسَناتِهِم . ولَم تَجرِ الفَتَراتُ فيهِم عَلى طولِ دُؤوبِهِم ، ولَم تَغِض ۱۳ رَغَباتُهُم فَيُخالِفوا عَن رَجاءِ رَبِّهم ، ولَم تَجِفَّ لِطولِ المُناجاةِ أسلاتُ ۱۴ ألسِنَتِهِم ، ولا مَلَكَتهُمُ الأَشغالُ فَتَنقَطِعَ بِهَمسِ الجُؤارِ ۱۵ إلَيهِ أصواتُهُم ، ولَم تَختَلِف في مَقاوِمِ الطّاعَةِ مَناكِبُهُم ، ولَم يَثنوا إلى راحَةِ التَّقصيرِ في أمرِهِ رِقابَهُم ، ولا تَعدو عَلى عَزيمَةِ جَدِّهِم بَلادَةُ الغَفَلاتِ ، ولا تَنتَضِلُ ۱۶ في هِمَمِهِم خَدائِعُ الشَّهَواتِ .
قَدِ اتَّخَذوا ذَا العَرشِ ذَخيرَةً لِيَومِ فاقَتِهِم ، ويَمَّموهُ عِندَ انقِطاعِ الخَلقِ إلَى المَخلوقينَ بِرَغبَتِهِم ، لا يَقطَعونَ أمَدَ غايَةِ عِبادَتِهِ ، ولا يَرجِعُ بِهِمُ الِاستِهتارُ ۱۷ بِلُزومِ طاعَتِهِ ، إلّا إلى مَوادَّ مِن قُلوبِهِم غَيرَ مُنقَطِعَةٍ مِن رَجائِهِ ومَخافَتِهِ ، لَم تَنقَطِع أسبابُ الشَّفَقَةِ مِنهُم ، فَيَنوا ۱۸ في جِدِّهِم ، ولَم تَأسِرهُمُ الأَطماعُ فَيُؤثرِوا وَشيكَ السَّعيِ عَلَى اجتِهادِهِم . لَم يَستَعظِموا ما مَضى مِن أعمالِهِم ، ولَوِ استَعظَموا ذلِكَ لَنَسَخَ الرَّجاءُ مِنهُم شَفَقاتِ وَجَلِهِم ، ولَم يَختَلِفوا في رَبِّهِم بِاستِحواذِ الشَّيطانِ عَلَيهِم . ولَم يُفَرِّقهُم سوءُ التَّقاطُعِ ، ولا تَوَلّاهُم غِلُّ التَّحاسُدِ ، ولا تَشَعَّبَتهُم مَصارِفُ الرِّيبِ ، ولا اقتَسَمَتهُم أخيافُ الهِمَمِ ، فَهُم اُسَراءُ إيمانٍ لَم يَفُكَّهُم مِن رِبقَتِهِ زَيغٌ ولا عُدولٌ ولا وَنًى ولا فُتورٌ . ولَيسَ في أطباقِ السَّماءِ مَوضِعُ إهابٍ إلّا وعَلَيهِ مَلَكٌ ساجِدٌ ، أو ساعٍ حافِدٌ ۱۹ ، يَزدادونَ عَلى طولِ الطّاعَةِ بِرَبِّهِم عِلماً ، وتَزدادُ عِزَّةُ رَبِّهِم في قُلوبِهِم عِظَماً . ۲۰

1.أي صوت رفيع عالٍ (النهاية : ج ۲ ص ۲۹۷ «زجل») .

2.السُّرادِق : وهو كلّ ما أحاطَ بشيء من حائطٍ أو مضرَبٍ أو خِبَاء (النهاية : ج ۲ ص ۳۵۹ «سردق») .

3.الرَّجّ : الحركةُ الشَّديدَةُ (النهاية : ج ۲ ص ۱۹۷ «رجج») .

4.فاطر : ۱ .

5.الأنبياء : ۲۶ و۲۷ .

6.يقال للثقلِ : إصر ؛ لأنّه يَأصِرُ صاحِبه من الحرَكة لثقله (مجمع البحرين : ج ۱ ص ۵۰ «ثقل») .

7.الإحْنَةُ : الحقد ، وجمعها إحَن وإحَنَاتٌ (النهاية : ج ۱ ص ۲۷ «أحن») .

8.الدَّلح : أن يَمشي بالحمل وقد أثقلَه (النهاية : ج ۲ ص ۱۲۹ «دلح») .

9.القترة : غَبرَة يعلوها سواد كالدخان (لسان العرب : ج ۵ ص ۷۱ «قتر») .

10.الأيْهَمُ : البلد الذي لا عَلَمَ به . واليَهمَاء : الفَلاةُ التي لا يُهتَدى لِطُرقِها ، ولا ماء فيها ولا عَلَمَ بِها (النهاية : ج ۵ ص ۳۰۴ «يهم») .

11.هفّافة : سريعة المرور في هُبُوبها (النهاية : ج ۵ ص ۲۶۶ «هفف») .

12.الربقة : عروة في حَبل تجعل في عنق البهيمة أو يَدِها تُمسِكها ، وتجمع الرِّبقة على رِبَق (النهاية : ج ۲ ص ۱۹۰ «ربق») .

13.غاضَ الماء: نقَص أو غارَ فذهب (لسان العرب: ج۷ ص۲۰۱ «غضض»).

14.جمع أسَلَة ؛ وهي طرف اللسان (النهاية : ج ۱ ص ۴۹ «أسل») .

15.الجؤار : رَفْع الصَّوت والاستِغاثة ، جأر يَجْأر (النهاية : ج ۱ ص ۲۳۲ «جأر») .

16.نَضِلَ البعير والرجُل نَضلاً : هزُل وأعيا وأنضلَه هو (لسان العرب : ج ۱۱ ص ۶۶۶ «نضل») .

17.مُستهتَر : أي مُولَع به لا يَتَحدّث بغيره ، ولا يَفعل غَيره (النهاية : ج ۵ ص ۲۴۳ «هتر») .

18.أي يَفتُروا في عَزمِهم واجتهادِهِم (النهاية : ج ۵ ص ۲۳۱ «ونا») .

19.نَحفِد : أي نُسرع في العمل والخِدمة (النهاية : ج ۱ ص ۴۰۶ «حفد») .

20.نهج البلاغة : الخطبة ۹۱ عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج ۵۷ ص ۱۰۹ ح ۹۰ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج11
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: سلطانی، محمدعلی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 88496
صفحه از 613
پرینت  ارسال به