203
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج11

5 / 4

خفّاش

۵۳۳۱.امام على عليه السلام :از جـمله ظـرافت هاى صـنعـت و شگفتى هاى آفرينش او ، حكمت هاى نهفته در اين خفاش هاست كه به ما نشان داده است؛ خفّاش هايى كه نور ـ كه گشاينده [ ديده] هر چيزى است ـ ديده آنها را مى بندد ، و تاريكى شب ـ كه ديده هر موجود زنده اى را مى بندد ـ ديده آنها را باز مى كند ؛
و اين كه : چگونه ديدگانشان توان آن را ندارد كه از خورشيد درخشان ، نورى به چنگ آورد تا بدان ، در رفت و آمدشان راه را بيابند ، و در هنگام آشكار شدن نور خورشيد ، خود را به آنچه مى خواهند ، برسانند؟
و اين كه : چگونه خداوند با درخشش نور خورشيد ، آنها را از رفتن به جاهايى كه جلوه گاهِ آفتاب اند ، بازداشته است و آنها را در آشيانه هايشان ، از رفتن به جايى كه پرتوهاى خورشيد مى درخشند ، پنهان نموده است؟
از اين رو ، در روز ، پلك ها را بر حدقه مى نهند ، و شب را چراغى مى شمارند كه به آن ، براى جستجوى روزى ، راه مى جويند ، و تاريكى شب ، ديده هاى آنها را كور نمى كند ، و تيرگى بسيار آن ، آنها را از رفتنْ باز نمى دارد ، و آن گاه كه خورشيد ، نقاب از صورت افكنْد و روشنايى روزْ آشكار شد و پرتو نور آن به لانه سوسمارها تابيد ، پلك هاى خود را بر هم مى نهند و به آنچه در تاريكى شب به دست آورده اند ، بسنده مى كنند .
منزّه است خدايى كه شب را براى آنها ، روز و وسيله روزى قرار داده ، و روز را مايه آرامش و قرار آنها نموده است ، و بال هايى از گوشت براى آنها نهاده كه به وسيله آنها ، به هنگام نيازمندى پرواز مى كنند ؛ بال هايى كه گويى لاله گوش اند ، بدون پر و استخوان . با اين حال ، جاى رگ ها را در آنها آشكار مى بينى .
و دو بال دارند كه نه آن قدر نازك اند كه بشكنند ، و نه آن قدر سخت اند كه سنگين باشند . در حالى كه بچّه شان به آنها چسبيده و پناه آورده ، پرواز مى كنند . بچّه خفّاش ، زمانى كه مادرش بنشيند ، مى نشيند ، و زمانى كه مادرش پرواز كند ، پرواز مى كند ، و از او جدا نمى شود تا آن كه استخوان بندى اش محكم شود و بال هايش براى پرواز ، آماده شود ، و راه هاى زندگى و مصلحت خود را بشناسد .
پس منزّه است آفريننده هر چيز ، كه آفرينشش بدون نمونه به جا مانده از ديگرى است .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج11
202

5 / 4

الخُفّاش

۵۳۳۱.الإمام عليّ عليه السلام :ومِن لَطائِفِ صَنعَتِهِ وعَجائِبِ خِلقَتِهِ ما أرانا مِن غَوامِضِ الحِكمَةِ في هذِهِ الخَفافيشِ الَّتي يَقبِضُهَا الضِّياءُ الباسِطُ لِكُلِّ شَيءٍ ، ويَبسُطُهَا الظَّلامُ القابِضُ لِكُلِّ حَيٍّ ، وكَيفَ عَشِيَت أعيُنُها عَن أن تَستَمِدَّ مِنَ الشَّمسِ المُضيئَةِ نوراً تَهتَدي بِهِ في مَذاهِبِها ، وتَتَّصِلُ بِعَلانِيَةِ بُرهانِ الشَّمسِ إلى مَعارِفِها . ورَدَعَها بِتَلَألُوَ ضِيائِها عَنِ المُضِيِّ في سُبُحاتِ إشراقِها . وأكَنَّها في مَكامِنِها عَنِ الذَّهابِ في بُلَجِ ائتِلاقِها ، فَهِيَ مُسدَلَةُ الجُفونِ بِالنَّهارِ عَلى حِداقِها . وجاعِلَةُ اللَّيلِ سِراجاً تَستَدِلُّ بِهِ فِي التِماسِ أرزاقِها . فلا يَرُدُّ أبصارَها إسدافُ ظُلمَتِهِ ، ولا تَمتَنِعُ مِنَ المُضِيِّ فيهِ لِغَسَقِ دُجُنَّتِهِ . فَإِذا ألقَتِ الشَّمسُ قِناعَها ، وبَدَت أوضاحُ نَهارِها ، ودَخَلَ مِن إشراقِ نورِها عَلَى الضِّبابِ في وِجارِها ۱ ، أطبَقَتِ الأَجفانَ عَلى مَآقيها ، وتَبَلَّغَت بِمَا اكتَسَبَتهُ مِنَ المَعاشِ في ظُلَمِ لَياليها .
فَسُبحانَ مَن جَعَلَ اللَّيلَ لَها نَهاراً ومَعاشاً ، وَالنَّهارَ سَكَناً وقَراراً ! وجَعَلَ لَها أجنِحَةً مِن لَحمِها تَعرُجُ بِها عِندَ الحاجَةِ إلَى الطَّيَرانِ ، كَأَنَّها شَظايَا الآذانِ ، غَيرَ ذواتِ ريشٍ ولا قَصَبٍ . إلّا أنَّكَ تَرى مَواضِعَ العُروقِ بَيِّنَةً أعلاماً . لَها جَناحانِ لَمّا يَرِقّا فَيَنشَقّا ، ولَم يَغلُظا فَيَثقُلا . تَطيرُ ووَلَدُها لاصِقٌ بِها لاجِئٌ إلَيها يَقَعُ إذا وَقَعَت ويَرتَفِعُ إذَا ارتَفَعَت . لا يُفارِقُها حَتّى تَشتَدَّ أركانُهُ ، ويَحمِلُهُ لِلنُّهوضِ جَناحُهُ ، ويَعرِفُ مَذاهِبَ عَيشِهِ ومَصالِحَ نَفسِهِ . فَسُبحانَ البارِىَ لِكُلِّ شَيءٍ عَلى غَيرِ مِثالٍ خَلا مِن غَيرِهِ ! ۲

1.وجارها : جُحْرُها الذي تَأوي إليه (النهاية : ج ۵ ص ۱۵۶ «وجر») .

2.نهج البلاغة : الخطبة ۱۵۵ ، بحار الأنوار : ج ۶۴ ص ۳۲۳ ح ۲ .

تعداد بازدید : 100797
صفحه از 613
پرینت  ارسال به