215
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج11

۵۳۳۸.نهج البلاغةـ از سخنان على عليه السلام به كُمَيل بن زياد نَخَعى ـ: كميل بن زياد گفت : امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام دستم را گرفت و به صحرا بُرد . هنگامى كه به صحرا رسيد ، آهى كشيد و فرمود :
«اى كميل بن زياد! اين دل ها مثل ظروف اند . بهترينِ آنها ، نگهدارترينِ آنهاست . آنچه را به تو مى گويم ، به ياد بسپار .
مردم ، سه گروه اند : عالمان الهى ، جويندگان دانش در راه رستگارى ، و فرومايگانِ بى مقدار كه پىِ هر صدايى را مى گيرند و با هر بادى كه مى وزد ، به سويى مى گرايند و به نور دانش ، روشنايى نمى گيرند و به پايه استوارى پناه نمى جويند .
اى كميل! دانش ، بهتر از دارايى است . دانش ، تو را نگه مى دارد ؛ ولى اين تويى كه دارايى را نگهدارى مى كنى ، و بخشش ، مال را كم مى كند ، در حالى كه دانش ، با بخشيدنْ رشد مى كند ، و مال اندوز با رفتن آن از بين مى رود .
اى كميل بن زياد! آشنايى با دانش، دينى است كه به سبب آن ، ديندار مى شوند ، و انسان ، به وسيله آن ، در زندگى اش اطاعت را و پس از درگذشتش نام نيك را به دست مى آورَد . دانش ، حكم كننده است و دارايى ، حكم پذير .
اى كميل! مال اندوزانْ مُرده اند ، گرچه زنده باشند ، و دانشمندان ، تا روزگار باقى است، پاينده اند. تن هايشان از دست رفته ؛ ولى نشانه هايشان در دل ها موجود است .
بدان كه در اين جا ، دانشى فراوان انباشته است (و با دست به سينه اش اشاره كرد) . اى كاش فرا گيرندگانى براى آن مى يافتم ! آرى ، [ گاهْ ]تيزفهمانى يافتم كه براى آن ، امين نبودند ؛ چرا كه ابزار دين را براى دنيا به كار مى بردند ، و با نعمت هاى خداوند ، بر بندگانش برترى مى جستند ، و با برهان هاى الهى ، بر دوستان خدا فخر مى فروختند ، و يا [ كسانى را يافتم كه] سر به فرمان حق مداران بودند ؛ امّا در شناخت زواياى حق ، بصيرت نداشتند و با نخستين شُبهه اى كه پيش مى آمد ، شك و ترديد در دلشان رخنه مى كرد . [ براى فرا گرفتن چنان دانشى] نه اين در خور است و نه آن .
يا كسى [را يافتم] كه سختْ در پى لذّت است و رام شهوت و يا شيفته گِرد آوردن مال و انبار كردن آن . هيچ يك از اين دو [نيز] ، توان پاسدارى از دين را ندارند و بيشتر به چارپايان چرنده شباهت دارند . چنين است كه دانش ، با مرگ دانشوران مى ميرد .
بار خدايا ، آرى ، زمين از برپا دارنده حجّت الهى ، خالى نمى ماند كه يا آشكار و شناخته شده است و يا بيمناك و پنهان از ديده ، تا حجّت ها و نشانه هاى خدايى باطل نشوند . اينان ، چند تن ، و كجايند؟ به خدا سوگند ، اينان كمْ شمارند ، و در پيش خدا با ارزش ترين اند . خداوند به وسيله اينان ، حجّت ها و نشانه هاى خود را نگه مى دارد تا آنها را به همگون هاى خويش بسپارند و در دل كسانى همچون خود بكارند . دانش ، حقيقت بينايى را بر آنان تابانده است و آنان ، روح يقين را دريافته اند .
آنچه را كه ثروت اندوزانْ دشوار شمرده اند ، آنان به آسانى پذيرفته اند ، و به آنچه نادانان از آن وحشت دارند ، انس گرفته اند . با بدن هاى خويش همنشين دنيا شده اند و روح آنها به جايگاه بالا درآويخته است . آنان ، جانشينان خدا در زمين او و فراخوانان به دين او هستند . آه كه چه قدر آرزومند ديدارشانم!
اى كميل! اگر مى خواهى ، برگرد» .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج11
214

۵۳۳۸.نهج البلاغة :مِن كَلامٍ لَهُ عليه السلام لِكُمَيلِ بنِ زِيادٍ النَّخَعِيِّ ، قالَ كُمَيلُ بنُ زِيادٍ : أخَذَ بِيَدي أميرُ المُؤمِنينَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام فَأَخرَجَني إلَى الجَبّانِ ۱ ، فَلَمّا أصحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَداءِ ثُمَّ قالَ :
يا كُمَيلَ بنَ زِيادٍ ، إنَّ هذِهِ القُلوبَ أوعِيَةٌ فَخَيرُها أوعاها ، فَاحفَظ عَنّي ما أقولُ لَكَ :
النّاسُ ثَلاثَةٌ : فَعالِمٌ رَبّانِيٌّ ، ومُتَعَلِّمٌ عَلى سَبيلِ نَجاةٍ ، وهَمَجٌ رَعاعٌ أتباعُ كُلِّ ناعِقٍ ، يَميلونَ مَعَ كُلِّ ريحٍ ، لَم يَستَضيئوا بِنورِ العِلمِ ، ولَم يَلجَؤوا إلى رُكنٍ وَثيقٍ .
يا كُمَيلُ ، العِلمُ خَيرٌ مِنَ المالِ ، العِلمُ يَحرُسُكَ وأنتَ تَحرُسُ المالَ ، وَالمالُ تَنقُصُهُ النَّفَقَةُ ، وَالعِلمُ يَزكو عَلَى الإِنفاقِ ، وصَنيعُ المالِ يَزولُ بِزَوالِهِ .
يا كُمَيلَ بنَ زِيادٍ ، مَعرِفَةُ العِلمِ دينٌ يُدانُ بِهِ ، بِهِ يَكسِبُ الإِنسانُ الطّاعَةَ في حَياتِهِ ، وجَميلَ الاُحدوثَةِ بَعدَ وَفاتِهِ . وَالعِلمُ حاكِمٌ وَالمالُ مَحكومٌ عَلَيهِ .
يا كُمَيلُ ، هَلَكَ خُزّانُ الأَموالِ وهُم أحياءٌ ، وَالعُلَماءُ باقونَ ما بَقِيَ الدَّهرُ : أعيانُهُم مَفقودَةٌ ، وأمثالُهُم فِي القُلوبِ مَوجودَةٌ . ها ، إنَّ ههُنا لَعِلماً جَمّاً ـ وأشارَ بِيَدِهِ إلى صَدرِهِ ـ لَو أصَبتُ لَهُ حَمَلَةً ! بَلى أصَبتُ لَقِناً ۲ غَيرَ مأمونٍ عَلَيهِ ، مُستَعمِلاً آلَةَ الدّينِ لِلدُّنيا ، ومُستَظهِراً بِنِعَمِ اللّهِ عَلى عِبادِهِ ، وبِحُجَجِهِ عَلى أولِيائِهِ ، أو مُنقاداً لِحَمَلَةِ الحَقِّ ، لا بَصيرَةَ لَهُ في أحنائِهِ ۳ ، يَنقَدِحُ الشَّكَّ في قَلبِهِ لِأَوَّلِ عارِضٍ مِن شُبهَةٍ . ألا لا ذا ولا ذاكَ ! أو مَنهوماً بِاللَّذَّةِ ، سَلِسَ القِيادِ لِلشَّهوَةِ ، أو مُغرَماً بِالجَمعِ وَالِادِّخارِ ، لَيسا مِن رُعاةِ الدّينِ في شَيءٍ ، أقرَبُ شَيءٍ شَبَهاً بِهِما الأَنعامُ السّائِمَةُ ! كَذلِكَ يَموتُ العِلمُ بِمَوتِ حامِليهِ .
اللّهُمَّ بَلى ! لا تَخلُو الأَرضُ مِن قائِمٍ للّهِِ بِحُجَّةٍ ، إمّا ظاهِراً مَشهوراً أو خائِفاً مَغموراً ؛ لِئَلّا تَبطُلَ حُجَجُ اللّهِ وبَيِّناتِهِ . وكَم ذا ؟ وأينَ اُولِئَكَ ؟ اُولئِكَ ـ وَاللّهِ ـ الأَقَلّونَ عَدَداً ، وَالأَعظَمونَ عِندَ اللّهِ قَدراً . يَحفَظُ اللّهُ بِهِم حُجَجَهُ وبَيِّناتِهِ حَتّى يودِعوها نُظَراءَهُم ، ويَزرَعوها في قُلوبِ أشباهِهِم . هَجَمَ بِهِمُ العِلمُ عَلى حَقيقَةِ البَصيرَةِ ، وباشَروا روحَ اليَقينِ ، وَاستَلانوا مَا استَعوَرَهُ المُترَفونَ ، وأنِسوا بِمَا استَوحَشَ مِنهُ الجاهِلونَ ، وصَحِبُوا الدُّنيا بِأَبدانٍ أرواحُها مُعَلَّقَةٌ بِالمَحَلِّ الأَعلى . اُولئِك خُلَفاءُ اللّهِ في أرضِهِ وَالدُّعاةُ إلى دينِهِ . آهِ آهِ شَوقاً إلى رُؤيَتِهِم ! اِنصَرِف يا كُمَيلُ إذا شِئتَ . ۴

1.الجَبّان والجبّانة : الصحراء ، وتسمّى بهما المقابر ؛ لأنّها تكون في الصحراء تسميةً للشيء بموضعه (لسان العرب : ج ۱۳ ص ۸۵ «جبن») .

2.أي فَهِمٌ حَسَنُ التَّلَقُّن لِمَا يَسْمَعُه (النهاية : ج ۴ ص ۲۶۶ «لقن») .

3.الحِنْوُ : واحد الأحناء ، وهي الجَوانِب (لسان العرب : ج ۱۴ ص ۲۰۶ «حنا») .

4.نهج البلاغة : الحكمة ۱۴۷ ، الإرشاد : ج ۱ ص ۲۲۷ ، الأمالي للمفيد : ص ۲۴۷ ح ۳ ، كمال الدين : ص ۲۹۰ ح ۲ ، الخصال : ص ۱۸۶ ح ۲۵۷ ، خصائص الأئمّة عليهم السلام : ص ۱۰۵ ، تحف العقول : ص ۱۶۹ ، الأمالي للطوسي : ص ۲۰ ح ۲۳ ، الغارات : ج ۱ ص ۱۴۹ ؛ حلية الأولياء : ج ۱ ص ۷۹ ، تاريخ بغداد : ج ۶ ص ۳۷۹ الرقم ۳۴۱۳ وفيه إلى «آلة الدِّين للدنيا» ، المعيار والموازنة : ص ۷۹ ، كنز العمّال : ج ۱۰ ص ۲۶۲ ح ۲۹۳۹۱ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج11
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: سلطانی، محمدعلی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 100741
صفحه از 613
پرینت  ارسال به