۵۵۹۵.المناقب ، ابن شهر آشوب ـ به نقل از جاحظ در كتاب الغرّة ـ :[ على عليه السلام ] به معاويه نوشت : «قدرتت فريبت داده و اكنون ، كوتاه بودن آن ، موجب ذلّتت شده است . از كارهاى زشتت بيمناك باش كه شايد با اين كار ، هدايت شوى» . همچنين فرموده است : «هر كس ايمان آورْد ، ايمن شد» . ۱
۵۵۹۶.المناقب ، ابن شهر آشوبـ در توصيف على عليه السلام ـ: او سخنورترينِ آنان بود . آيا به خطبه هايى چون : توحيد ، شِقْشِقيه ، هدايت ، مَلاحِم ، لؤلؤه ، غَرّاء ، قاصِعَه ، افتخار ، اَشباح ، دُرّه ، اَقاليم ، وسيله ، طالوتيّه ، قصبيّه ، نخيله ، سَلمانيه ، ناطقه ، دامغه و فاضِحه نمى نگرى ؟! و يا به سراسرِ نهج البلاغةى شريف رضى و كتاب خطب أمير المؤمنين اسماعيل بن مهران سَكونى (به روايت از زيد بن وَهْب)؟!
۵۵۹۷.مطالب السؤولـ در شمارش انواع دانش هايى كه پيامبر خدا به وى آموخت ـ: ... چهارم : دانش بلاغت و فصاحت است كه در آنها پيشوايى بود كه كسى به گَردش نمى رسيد ، و پيشتازى بود كه كسى جاى پايش را نمى يافت و هر كس در سخنان مكتوب او ـ كه به نام نهج البلاغة نام گذارى شده ـ درنگ كند ، اخبار فصاحت او را به چشم خواهد ديد و گمانش درباره بلندى مقام او ، به يقينْ تبديل خواهد گشت .
۵۵۹۸.تذكرة الخواصّ :على عليه السلام با سخنانى پيچيده در عصمتْ سخن مى رانْد و به مقياس حكمتْ سخن مى گفت ؛ سخنى كه خداوند ، هيبت را در آن افكنده است .
هر كس كه سخن او به گوشش رسد ، آن را بزرگ مى شمارد ، و خداوند ، شيرينى و نمك و زيبايى و فصاحت را در آن ، گِرد آورده است . هيچ كلمه [ بايسته] اى در آن فروگذار نشده و هيچ حجّتى با آن، هم سنگى نكرده است . سخنوران را ناتوان ساخته، و گوى سبقت را از پيشتازان رُبوده است. سخن او ، الفاظى است كه نور نبوّت بر آنها تابيده و فهم ها و خِردها را سرگشته ساخته است .