395
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج11

اللّه بن زياد گفت :
اين [ زن] ، سجع گوست . به جانم سوگند كه پدرش هم سجع گو و شاعر بود . ۱
سيد رضى رحمه الله آورده است كه :
أنّ الإمام عليّاً عليه السلام لَمّا سُئِلَ : مَن أشعَرُ الشُّعَراءِ؟ قالَ :
«إنَّ القَومَ لَم يجروا في حَلبَةٍ تُعرَفُ الغايَةُ عِندَ قَصَبَتِها ، فَإِن كانَ ولا بُدَّ فَالمَلِكُ الضِّلّيلُ» .
وقتى كه از على عليه السلام پرسيدند : شاعرترينِ شاعران كيست ؟ على عليه السلام فرمود : «شاعران در يك ميدان به مسابقه نپرداخته اند تا در پايانِ خطّ مسابقه شناخته شوند ؛ ولى اگر چاره اى جز پاسخگويى نيست ، شاعرترينِ آنان ، پادشاه سرگردان است» .
منظورش اِمْرؤُ القَيس است .۲

اديب و نويسنده بلند آوازه مصرى ، استاد عبّاس محمود عَقّاد ، بر پايه اين نقل و آگاهى هاى ديگر ، بر اين باور رفته است كه امام عليه السلام نه تنها شعر را به خوبى مى سروده ، بلكه از چندى و چونى شعر نيز به ژرفى آگاهى داشته و در نقد شعر و شناخت سَره از ناسره آن ، جايگاهى بلند داشته است .
او در اين باره مى نويسد :
به نظر ما آن حضرت ، شعر مى گفت و آن را خوب نقد مى كرد ، و نقدش درباره شاعران ، نقدى عالمانه و آگاهانه بود . اختلاف مكتب هاى شعرى را مى دانست و روش هاى مقابله و ارزيابى بر پايه هر كدام از آنها را مى شناخت و به خاطر آگاهى وى از چگونگى ارزيابى بين كارهاى آنان ، از وى درباره شاعرترينِ مردم پرسيده شد و وى فرمود : «شاعران در يك ميدان به مسابقه نپرداخته اند تا در خطّ پايان مسابقه شناخته شوند ؛ امّا اگر چاره اى جز پاسخگويى نيست ، شاعرترينِ آنان ، پادشاه

1.الإرشاد : ج ۲ ص ۱۱۶ ، مثير الأحزان : ص ۷۱ ، كشف الغمّة : ج ۲ ص ۲۷۶ .

2.نهج البلاغة : حكمت ۴۵۵ . ابن ابى الحديد به نقل از ابن دُرَيد ، مضمون جمله ياد شده را در ضمن گزارش خطابه اى از مولا عليه السلام آورده است و نيز تصريح امام عليه السلام را كه مراد از «پادشاه سرگردان» ، امرؤ القيس است (شرح نهج البلاغة : ج ۲۰ ص ۱۵۳) . نيز ، ر . ك : ص ۳۹۳ (ح ۵۶۰۲) .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج11
394

پژوهشى درباره اشعار آن حضرت و ديوان منسوب به وى

شعر ، در معارف بشرى از جايگاهى بس بلند برخوردار است . شعر ، در انتقال مفاهيم ، جاودان سازى حادثه ها و گسترش فرهنگ ، داراى نقشى بس ارجمند است . به لحاظ محتوا نيز روشن است كه چونان بسيارى از ابزارها و توانايى هايى كه در اختيار انسان است ، دوسويه است . مى تواند جامه پسنديده داشته باشد و يا چهره ناپسند به خود بگيرد .
بدين سان ، سُرايش شعر و داشتن هنر شاعرى ، بى گمان ، برترى است و بهره ورى از آن در مسير تربيت انسان ها، لازم و ضرورى . پيشوايان الهى از شعر ، بهره مى گرفته اند؛ امّا اين كه خود نيز شعرى سروده اند يا نه ، و اين كه چه اندازه شعر سروده اند ، به لحاظ تاريخى مورد گفتگوست .
برخى بر اين باورند كه على عليه السلام شعر مى سروده است و افزون بر آن ، بر شناخت شعر ، چيره بوده است و در نقد شعر ، جايگاهى بلند داشته است . ابن عبد رَبّه آورده است كه :
ابو بكر و عمر ، شاعر بودند و على عليه السلام شاعرترينِ اين سه بود . ۱
گويا سرودن شعر و آفريدن كلام موزون و مسجّع ، در زندگانى مولا عليه السلام در حدّى بوده است كه آن بزرگوار ، بدين ويژگى شناخته شود . چنين است كه چون پيام آور نستوه كربلا ، زينب كبرا عليهاالسلام خطابه كوبنده و شكوهمندش را در كوفه ايراد كرد ، عبيد

1.العقد الفريد : ج ۵ ص ۲۴۸ . نيز ، ر . ك : ص ۳۹۱ (ح ۵۶۰۱) .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج11
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: سلطانی، محمدعلی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 100572
صفحه از 613
پرینت  ارسال به