۵۰۵۴.امام على عليه السلام :كسى كه از توصيف موجودِ داراى هيئت (پيكر) و ابزارها (اعضا) ناتوان است ، از توصيف خالق آن ، ناتوان تر ، و از دست يافتن به او با شناخت ويژگى هاى آفريدگان، دورتر خواهد بود .
۵۰۵۵.امام على عليه السلام :چگونه كسى كه از توصيف مخلوقى چون خودش ناتوان است ، مى تواند خدايش را توصيف كند؟!
۵۰۵۶.امام على عليه السلام :خردها را بر تعيين اوصاف خويش آگاه نساخته ، و آنها را از شناخت بايسته خويش در پرده نگاه نداشته است .
۵۰۵۷.امام على عليه السلام :هر كس خدا را وصف كند ، برايش اندازه مشخّص كرده است، و هر كس برايش اندازه مشخّص كند ، او را به شماره آورده است ، و هر كس او را به شماره درآورَد، ازلى بودنش را نفى نموده است ، و هر كس بگويد : «كجاست؟»، او را محدود و كرانمند ساخته است ، و هر كس بگويد : «بر چيست؟» ، جايى را تهى از او دانسته است ، و هر كس بگويد : «در چه چيز است؟» ، او را جزو چيزى قرار داده است .
۵۰۵۸.امام على عليه السلام :كمالِ يگانه دانستن او، اخلاص براى اوست، و كمالِ اخلاص براى او ، نفى صفات از اوست ؛ چون هر صفتى گواه است كه آن [ صفت] ، غير از موصوف است ، و هر موصوفى گواه است كه آن ، غير از صفت است .
پس هر كس خدا را وصف كند ، او را با چيزى قرين ساخته است ، و هر كس او را با چيزى قرين سازد ، او را دوگانه پنداشته است ، و هر كس او را دوگانه بپندارد ، او را جزء جزء دانسته است ، و هر كس او را جزء جزء بداند ، او را نشناخته است ، و هر كس او را نشناسد ، به او اشاره كرده [ و براى او جهت قائل شده] است ، و هر كس به او اشاره كند ، براى او اندازه تعيين كرده است ، و هر كس محدودش سازد ، او را به شمارْ درآورده است ، و هر كس بگويد : «در چيست؟» ، او را جزو چيزى قرار داده است ، و هر كس بگويد : «بر چه چيز است؟» ، جايى را از [ وجود ]او تهى شمرده است .
۵۰۵۹.امام على عليه السلام :هر كس توصيف خدا را بخواهد ، او را نشناخته است ، و هر كس او را به چيزى همانند بداند ، از او در گذشته است ، و هر كس [ بخواهد] كنه او را بشناسد ، در شناخت او به خطا رفته است .
هر كس بگويد : «كجاست؟» ، او را [ در جايى ]ساكن دانسته است ، و هر كس بگويد : «در چه چيز است؟» ، او را جزو چيزى قرار داده است ، و هر كس بگويد : «تا كجاست؟» ، او را محدود ساخته است ، و هر كس بگويد : «چرا هست؟» ، براى او علّت جويى كرده است ، و هر كس بگويد : «او چگونه است؟» ، او را تشبيه كرده است، و هر كس بگويد: «از كِى هست؟»، او را در زمان ، قرار داده است ، و هر كس بگويد : «تا كى هست؟» ، براى او نهايتى تعيين كرده است ، و هر كس نهايتى براى او تعيين كند ، او را جزء جزء دانسته است ، و هر كس او را جزء جزء بداند ، او را وصف كرده است ، و هر كس او را وصف كند ، درباره او به كژراهه رفته است ، و هر كس او را بخش بخش كند ، از او روى بر تافته است .