453
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج11

۵۶۵۰.تذكرة الخواصّـ به نقل از ابن مُسَيَّب ـ: پادشاه روم به عمر نوشت : ... امّا بعد ؛ چند پرسش از تو دارم . از آنها مرا خبر ده . چه چيز است كه خدا آن را نيافريده؟ و چه چيز است كه خدا آن را نمى داند؟ و ...
على عليه السلام ، نامه را خواند و بى درنگ در پشت نامه نوشت :
«به نام خداوند بخشنده مهربان ... . امّا آنچه خدا نمى داند ، سخن شماست كه مى گوييد : او فرزند و همراه و شريك دارد . «خدا ، فرزندى اختيار نكرده است و با او معبودى ديگر نيست» . «نه كسى را زاده و نه از كسى زاييده شده است» .
و امّا آنچه پيش خدا نيست ، ستمكارى است . «و پروردگار تو به بندگان [ خود] ، ستمكار نيست» .
و امّا آنچه همه اش دهان است ، آتش است كه هر چه در آن افكنده شود ، مى خورَد .
و امّا آنچه همه اش پاست ، آب است .
و امّا آنچه همه اش چشم است ، خورشيد است .
و امّا آنچه همه اش بال است ، باد است .
و امّا آن كه خويشى نداشت ، آدم عليه السلام بود .
و امّا آنان كه زهدانىْ آنها را در بر نگرفته ، عصاى موسى عليه السلام [ كه اژدها شد] ، قوچ ابراهيم عليه السلام ، آدم و حوّا عليهماالسلام هستند .
و امّا آن كه بدون جانْ نفس مى كشد ، صبح است ، به خاطر سخن خداى متعال كه مى فرمايد : «سوگند به صبح ، چون دميدن گيرد!» .
و امّا رونده ، طور سيناست . هنگامى كه بنى اسرائيل ، نافرمانى كردند در حالى كه بين آن كوه و سرزمين مقدّس ، چند روز راه بود ، خداوند ، قطعه اى از آن كوه را كَند و برايش دو بال از نور ساخت و آن را از زمين كَند و اين ، معناى سخن خداوند است كه : «و [ ياد كن ]هنگامى را كه كوه [ طور ]را بر فرازشان سايبان آسا برافراشتيم و چنان پنداشتند كه [ كوه] بر سرشان فرو خواهد افتاد» . و به بنى اسرائيل گفت : اگر ايمان نياوريد ، آن را روى شما خواهم انداخت . و هنگامى كه توبه كردند ، آن را به جاى اصلى اش برگردانْد .
و امّا جايى كه جز يك بارْ خورشيد بر آن نتابيده است ، زمينِ زير درياست ، هنگامى كه خدا آن را براى موسى عليه السلام گشود و آب ، چون كوهى بالا آمد و با تابش خورشيد بر آن ، خشك شد و سپس آب ، به جاى اصلىِ خود برگشت .
و امّا درختى كه سواره زير سايه آن ، يكصد سال راه مى رود ، درخت طُوبى است و آن ، همان سِدْرةُ المُنتهى در آسمان هفتم است كه اعمال آدمى زادگان به آن جا مى رود و اين درخت ، از درخت هاى بهشت است و در بهشت ، قصرى و خانه اى نيست ، مگر آن كه شاخه اى از اين درخت در آن جا هست . نمونه آن در دنيا ، خورشيد است كه اصل آن يكى است ؛ ولى نورش در همه جا پراكنده است .
و امّا درختى كه بدون آب روييده ، درخت يونس عليه السلام است كه معجزه وى بود ، طبق سخن خداوند كه مى فرمايد : «و بر بالاى [ سرِ] او درختى از [ نوع ]كدوبُن رويانيديم» .
و امّا غذاى بهشتيان ، نمونه آن در دنيا غذاى جنين در شكم مادر است كه از ناف مادر تغذيه مى كند و ادرار نمى كند و مدفوع ندارد .
و امّا رنگ ها[ ى مختلف جدا از هم براى يك مادّه سيّال] در يك كاسه ، نمونه اش در دنيا تخم مرغ است كه داراى دو رنگ سفيد و زرد است و با هم آميخته نمى شوند.
و امّا كنيزكى كه از سيبْ بيرون مى آيد ، نمونه اش در دنيا كِرمى است كه از سيبْ بيرون مى آيد و تغييرى نمى كند.
و امّا كنيزكى كه بين دو نفر [ ، مشترك] است ، نخل است كه در دنيا از آنِ مؤمنى چون من و كافرى چون توست ، ولى در آخرت ، از آنِ من است ، نه تو ؛ چون آن نخل در بهشت است و تو وارد آن نمى شوى .
و امّا كليدهاى بهشت ، لا إله إلّا اللّه و محمّدٌ رسولُ اللّه است» .
ابن مُسَيِّب گفت : هنگامى كه قيصر ، نامه را خوانْد ، گفت: اين سخن، جز از خاندان نبوّت، بيرون نيامده است.


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج11
452

۵۶۵۰.تذكرة الخواصّ عن ابن المسيّب :كَتَبَ مَلِكُ الرّومِ إلى عُمَرَ : ... أمّا بَعدُ ؛ فَإِنّي مُسائِلُكَ عَن مَسائِلَ ، فَأَخبِرني عَنها : ما شَيءٌ لَم يَخلُقهُ اللّهُ ؟ وما شِيءٌ لا يَعلَمُهُ اللّهُ ؟ و ... فَقَرَأَ عَلِيٌّ عليه السلام الكِتابَ ، وكَتَبَ فِي الحالِ خَلفَهُ : بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، ... أمَّا الَّذي لا يَعلَمُهُ اللّهُ فَقَولُكُم : لَهُ وَلَدٌ وصاحِبَةٌ وشَريكٌ ؛ «مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَ مَا كَانَ مَعَهُو مِنْ إِلَـهٍ»۱ ؛ «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ»۲ .
وأمَّا الَّذي لَيسَ عِندَ اللّهِ : فَالظُّلمُ ؛ «وَ مَا رَبُّكَ بِظَـلَّـمٍ لِّلْعَبِيدِ»۳ .
وأمَّا الَّذي كُلُّهُ فَمٌ : فَالنّارُ تَأكُلُ ما يُلقى فيها .
وأمَّا الَّذي كُلُّهُ رِجلٌ : فَالماءُ .
وأمَّا الَّذي كُلُّهُ عَينٌ : فَالشَّمسُ .
وأمَّا الَّذي كُلُّهُ جَناحٌ : فَالرّيحُ .
وأمَّا الَّذي لا عَشيرَةَ لَهُ : فَآدَمُ عليه السلام .
وأمَّا الَّذينَ لَم يَحمِل بِهِم رَحِمٌ : فَعَصا موسى ، وكَبشُ إبراهيمَ ، وآدَمُ ، وحَوّاءُ .
وأمَّا الَّذي يَتَنَفَّسُ مِن غَيرِ روحٍ : فَالصُّبحُ ؛ لِقَولِهِ تَعالى : «وَ الصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ»۴ ... .
وأمَّا الظّاعِنُ ۵ : فَطورُ سَيناءَ ۶ ؛ لَمّا عَصَت بَنو إسرائيلَ ، وكانَ بَينَهُ وبَينَ الأَرضِ المُقَدَّسَةِ أيّامٌ ، فَقَلَعَ اللّهُ مِنهُ قِطعَةً وجَعَلَ لَها جَناحَينِ مِن نورٍ ، فَنَتَقَهُ ۷ عَلَيهِم ؛ فَذلِكَ قَولُهُ : «وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُو ظُـلَّةٌ وَظَنُّواْ أَنَّهُو وَاقِعُم بِهِمْ»۸ ، وقالَ لِبَني إسرائيلَ : إن لَم تُؤمِنوا وإلّا أوقَعتُهُ عَلَيكُم ، فَلَمّا تابوا رَدَّهُ إلى مَكانِهِ .
وأمَّا المَكانُ الَّذي لَم تَطلِع عَلَيهِ الشَّمسُ إلّا مَرَّةً واحِدَةً : فَأَرضُ البَحرِ لَمّا فَلَقَهُ اللّهُ لِموسى عليه السلام ، وقامَ الماءُ أمثالَ الجِبالِ ، ويَبِسَتِ الأَرضُ بِطُلوعِ الشَّمسِ عَلَيها ، ثُمَّ عادَ ماءُ البَحرِ إلى مَكانِهِ .
وأمَّا الشَّجَرَةُ الَّتي يَسيرُ الرّاكِبُ في ظِلِّها مِئَةَ عامٍ : فَشَجَرَةُ طوبى ؛ وهِيَ سِدرَةُ المُنتَهى فِي السَّماءِ السّابِعَةِ ، إلَيها يَنتَهي أعمالُ بَني آدَمَ ، وهِيَ مِن أشجارِ الجَنَّةِ ، لَيسَ فِي الجَنَّةِ قَصرٌ ولا بَيتٌ إلّا وفيهِ غُصنٌ مِن أغصانِها . ومَثَلُها فِي الدُّنيَا الشَّمسُ أصلُها واحِدٌ وضَوؤُها في كُلِّ مَكانٍ .
وأمَّا الشَّجَرَةُ الَّتي نَبَتَت مِن غَيرِ ماءٍ : فَشَجَرَةُ يونُسُ ، وكانَ ذلِكَ مُعجِزَةً لَهُ ؛ لِقَولِهِ تَعالى : «وَ أَمنبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِّن يَقْطِينٍ»۹ .
وأمَّا غِذاءُ أهلِ الجَنَّةِ : فَمَثَلُهُم فِي الدُّنيا الجَنينُ في بَطنِ اُمِّهِ ؛ فَإِنَّهُ يَغتَذي مِن سُرَّتِها ولا يَبولُ ولا يَتَغَوَّطُ .
وأمَّا الأَلوانُ فِي القَصعَةِ الواحِدَةِ : فَمَثَلُهُ فِي الدُّنيا البيضَةُ فيها لَونانِ أبيَضُ وأصفَرُ ولا يَختَلِطانِ .
وأمَّا الجارِيَةُ الَّتي تَخرُجُ مِنَ التُّفّاحَةِ : فَمَثَلُها فِي الدُّنيا الدّودَةُ تَخرُجُ مِنَ التُّفّاحَةِ ولا تَتَغَيَّرُ .
وأمَّا الجارِيَةُ الَّتي تَكونُ بَينَ اثنَينِ : فَالنَّخلَةُ الَّتي تَكونُ فِي الدُّنيا لِمُؤمِنٍ مِثلي ولِكافِرٍ مِثلِكَ ، وهِيَ لي فِي الآخِرَةِ دونَكَ ؛ لِأَ نَّها فِي الجَنَّةِ وأنتَ لا تَدخُلُها !
وأمّا مَفاتيحُ الجَنَّةِ : فَلا إلهَ إلَا اللّهُ ، مُحَمَّدٌ رسولُ اللّهِ .
قالَ ابنُ المُسَيِّبِ : فَلَمّا قَرَأَ قَيصَرُ الكِتابَ قالَ : ما خَرَجَ هذَا الكَلامُ إلّا مِن بَيتِ النُّبُوَّةِ ! ۱۰

1.المؤمنون : ۹۱ .

2.الإخلاص : ۳ .

3.فصّلت : ۴۶ .

4.التكوير : ۱۸ .

5.اسم فاعل من ظَعَن يظْعَن : أي ذَهَب وسارَ (اُنظر لسان العرب : ج ۱۳ ص ۲۷۰ «ظعن») .

6.طُور سَيْناء : سينا ـ بفتح السين أو كسرها ـ اسم موضع بالشام يضاف إليه الطور فيقال : طُور سَيْناء ، الجبل الذي كلّم اللّه تعالى عليه موسى بن عمران عليه السلام (معجم البلدان : ج ۳ ص ۳۰۰) .

7.النَّتْق : أن تَقْلَع الشيءَ فتَرفَعه من مكانه لِتَرمي به (النهاية : ج ۵ ص ۱۳ «نتق») .

8.الأعراف : ۱۷۱ .

9.الصافّات : ۱۴۶ .

10.تذكرة الخواصّ : ص ۱۴۵ ؛ الغدير : ج ۶ ص ۲۴۸ عن ابن المسيّب .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج11
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: سلطانی، محمدعلی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 109658
صفحه از 613
پرینت  ارسال به