۵۶۵۱.بحار الأنوار :[ على عليه السلام ] در بصره در حقّ آهنگرانى كه از كسانى درِ آهنى خريده بودند ، داورى كرد . صاحبانِ در گفته بودند : وزن اين ، چندين و چند مَن است . آهنگران هم حرفشان را قبول كرده ، آن را خريده بودند . وقتى آن را روى دوش گرفتند ، به فروشندگان گفتند : در ، به آن وزنى كه گفتيد ، نيست . و از آنان خواستند كه وزن آن را كم تر حساب كنند ؛ ولى چون فروشندگان ، قبول نكردند ، در را به آنها برگرداندند . 
 نزد امير مؤمنان رفتند . على عليه السلام به آنان فرمود : «راهنمايى تان مى كنم . آن را كنار آب ببريد» . در را برداشتند و در قايق كوچكى گذاشتند و جايى را كه سطح آب به آن رسيده بود ، علامت گذاشتند . 
 آن گاه فرمود : «به جاى در ، خرماى وزن شده در قايق بريزيد» و آنان ، آن قدر خرماى وزن شده در قايق ريختند تا آب به جاى علامت رسيد . 
 پرسيد : «چه قدر ريختيد؟» . 
 گفتند : چند و چند رَطل . 
 على عليه السلام فرمود : «اين ، وزنِ آن در است» .