3 / 4
زن ديوانه اى كه زنا كرده بود
۵۶۸۳.المستدرك على الصحيحينـ به نقل از ابن عبّاس ـ: على عليه السلام به زنى ديوانه از فلان طايفه برخورد كه زنا كرده بود و عمر ، فرمان به سنگسار كردنِ وى داده بود .
على عليه السلام وى را برگرداند و به عمر گفت : «اى امير مؤمنان! آيا اين زن را سنگسارمى كنى؟» .
گفت : آرى .
على عليه السلام فرمود : «آيا به ياد نمى آورى كه پيامبر خدا فرمود : قلم تكليف ، از سه شخصْ برداشته شده است : از ديوانه كه عقلش زايل شده است ؛ از خوابيده ، تازمانى كه از خواب برخيزد ؛ و از بچّه تا زمانى كه مُحتلم شود ».
[ عمر] گفت : چرا . سپس ، او را آزاد كرد .
۵۶۸۴.مسند ابن حنبلـ به نقل از ابو ظبيان جنبى ـ: زنى را كه مرتكب زنا شده بود ، نزد عمربن خطّاب آوردند . وى فرمان به سنگسار كردنِ وى داد .
او را براى سنگسار كردن مى بردند كه على عليه السلام آنان را در بين راه ديد . فرمود :«داستان اين زن چيست؟» .
گفتند : زنا كرده است و عمر ، فرمان به سنگسار كردنِ وى داده است .
على عليه السلام او را از دست آنان گرفت و آنان را برگرداند . آنان ، پيش عمر آمدند .[ عمر] گفت : چه چيز باعث شد كه برگرديد ؟
گفتند : على ما را برگرداند .
[ عمر] گفت : على ، اين كار را جز به دليل چيزى كه مى دانسته ، انجام نداده است .آن گاه ، كسى را به دنبال على عليه السلام فرستاد .
على عليه السلام در حالى كه غضبناك مى نمود ، آمد . [ عمر ]گفت : چرا اينها رابرگرداندى؟
على عليه السلام فرمود : «آيا سخن پيامبر خدا را نشنيدى كه مى فرمود : قلم تكليف ، ازسه شخصْ برداشته شده است : از خوابيده ، تا زمانى كه از خوابْ بيدار شود ؛ ازبچّه ، تا زمانى كه بزرگ شود ؛ و از ديوانه ادوارى ، تا زمانى كه بهبود يابد ؟» .
گفت : چرا .
على عليه السلام فرمود : «اين زن ، ديوانه اَدوارىِ بنى فلان است و شايد هنگامى كه مرتكب اين كار شده ، در حال جنون بوده است» .
عمر گفت : من نمى دانم .
على عليه السلام فرمود: «من هم نمى دانم». لذا سنگسارش نكرد .