3 / 12
دو زن كه بر سر يك كودك ، نزاع كرده بودند
  ۵۶۹۵.الإرشاد :در خبر است كه در روزگار عمر ، دو زن ، بدون هرگونه گواهى ، مدّعىِ به دنياآوردن كودكى شدند و غير از آن دو ، كسى درباره آن بچه ، مدّعى نگشت . 
 حُكم آن براى عمر، دشوار شد.لذا به على عليه السلام پناه آورد. 
 [ على عليه السلام ] هردو زن را خواست و آنان را پند داد و ترساند ؛ ولى آن دو همچنان در اختلاف و نزاع ، پا بر جا ماندند . 
 هنگامى كه بگو مگوى آن دو زن به درازا كشيد ، على عليه السلام فرمود : «برايم اَرّه اى بياوريد» . 
 زن ها گفتند : مى خواهى چه كار كنى؟ 
 على عليه السلام فرمود : «كودك را دو نيمه مى كنم . سهم هر كدام از شما ، نصف آن است!» . 
 يكى از آن دو زن ، سكوت كرد و ديگرى گفت : تو را به خدا ـ اى ابو الحسن ـ ،اگر چاره اى جز اين نيست ، من كودك را به او مى بخشم . 
 على عليه السلام فرمود : «اللّه اكبر! اين ، بچه توست ، نه بچه او . اگر بچه او بود ، دلش برايش مى سوخت و به او ترحّم مى كرد» . 
 زن ديگر ، اعتراف كرد كه حق با همتاى اوست و بچّه از آنِ او . عمر ، خوش حال شد و در حقّ امير مؤمنان ، به خاطر آن كه براى وى در داورى گره گشايى كرده بود ، دعا كرد .