3 / 21
مردى كه برادر مردى ديگر را كشته بود
۵۷۰۴.امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام :مردى را پيش عمر بن خطاب آوردند كه برادر مردى ديگر رابه قتل رسانده بود . عمر ، قاتل را به او سپرد و فرمان به قتلش داد . وى نيز او را زد ،به گونه اى كه فكر كرد او را به قتل رسانده است .
مرد قاتل را به خانه اش منتقل كردند و ديدند كه رمقى دارد . به مداوايش پرداختندتا بهبود يافت .
[ مدّتى بعد ،] وقتى [ قاتل] از خانه بيرون آمد ، برادر مقتول ، وى را گرفت وگفت :تو قاتل برادر منى و من ، حق دارم تو را بكشم .
قاتل گفت : تو يك بار مرا كُشتى!
[ برادر مقتول ،] وى را نزد عمر برد و عمر ، فرمان به قتل وى داد .
[ قاتل] از نزد عمر بيرون آمد ، در حالى كه مى گفت : به خدا سوگند ، تو يك بار مرا كُشتى!
آن گاه به امير مؤمنان برخوردند و وى داستانش را به على عليه السلام خبر داد . على عليه السلام فرمود : «شتاب نكن تا پيشت برگردم» .
على عليه السلام نزد عمر رفت و گفت : «حُكم وى ، اين نيست» .
عمر گفت : چگونه است ، اى ابو الحسن؟
على عليه السلام فرمود : «اين فرد بايد بدانچه برادر مقتول با او كرده ، درباره وى قصاص كند و آن گاه ، وى در برابر كشته شدن برادرش ، او را قصاص نمايد» .
برادر مقتول ، ديد كه اگر قصاص شود ، كشته خواهد شد ، بنا بر اين ، از وى گذشت و از همديگر جدا شدند .