3 / 22
آزمايش ادّعاگر
۵۷۰۵.الكافىـ به نقل از اصبغ بن نُباته ـ: از امير مؤمنان ، درباره مردى پرسيده شد كه برپيشانى مرد ديگر زده بود و مرد كتك خورده ، مدّعى بود كه چيزى نمى بيند وبويى احساس نمى كند و قدرت تكلّم خود را [ نيز] از دست داده است .
امير مؤمنان فرمود : «اگر راست بگويد ، سه ديه بايد به او پرداخته شود» .
گفته شد : اى امير مؤمنان! از كجا دانسته شود كه وى راستگوست؟
فرمود : «امّا [ در بررسى] اين ادّعاى وى كه قدرت بويايى ندارد ، پارچه سوخته اى نزديك [بينى] وى آورده شود . اگر راست گفته باشد ، [ عكس العملى نشان نمى دهد ،] و گرنه سرش را كنار مى كشد و از چشمش اشك مى آيد ، و امّا [ در بررسى] ادّعايش درباره چشمش ، چشم وى در برابرخورشيد قرار داده شود . اگر دروغ گفته باشد ، بى اختيارْ چشم بر هم مى نهد ، واگر راست گفته باشد ، چشم هايش باز مى مانَد .
و امّا [ در بررسى] ادّعايش در مورد زبانش ، روى زبانش سوزن زده شود . اگرخون سرخ بيرون بيايد ، دروغ گفته و اگر خون سياه بيرون آيد ، راست گفته است» .
3 / 23
حامله شدن زنِ باكره
۵۷۰۶.الإرشاد :پيرمردى زنى را به همسرى گرفت و زن ، حامله گشت . پيرمرد پنداشت كه توفيقى در ازاله بكارت نداشته و حامله شدن زن را انكار كرد .
جريان براى عثمان ، مشتبه گشت و از زن ـ كه باكره بود ـ پرسيد : آيا پيرمرد ،بكارت تو را از بين برده است؟
زن گفت : نه .
عثمان گفت : بر زن ، حد جارى كنيد .
امير مؤمنان على فرمود: «زن را دو روزنه است: روزنه حيض و روزنه ادرار . شايدپيرمرد از زن ، بهره گرفته است و آب مردى اش به روزنه حيض راه يافته وزن،از آن حامله شده است . از پيرمرد درباره اين موضوع بپرسيد» .
از پيرمرد پرسيدند . گفت : من آب مردى ام را بدون آن كه بر او دخولى كرده باشم ، بر شرمگاهش مى ريختم .
امير مؤمنان فرمود : «باردارى از اوست و بچّه ، بچّه اوست و به نظر من ، پيرمرددر خصوص انكارش بايد مجازات شود» .
عثمان ، داورى على عليه السلام را پذيرفت و از آن ، شگفت زده گشت .