549
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج11

4 / 8

دخترى كه برادرانش پنداشتند حامله است

۵۷۱۶.الخرائج و الجرائح :هفت يا ده برادر در قبيله اى از قبايل عرب بودند كه تنها يك خواهرداشتند. به وى گفتند: هر آنچه خداوند از مال و منال دنيا به ما بدهد ، دراختيار تو مى گذاريم و تو را صاحب اختيار آن مى سازيم و تو ازدواج نكن ؛ چرا كه غيرت ما چنين كارى را برنمى تابد . خواهر،در اين خصوص با آنان موافقت كرد وراضى شد و در خدمت آنان ماند و آنان هم وى را بزرگ مى داشتند .
روزى ، او حيض شده بود . پس از پاكى ، تصميم به غسل گرفت و كنار آبى كه نزديك محلّه شان بود ، رفت . چون در آب نشسته بود ، زالويى از آبْ خارج و وارد رحم وى شد .
چند روزى گذشت و زالو بزرگ شد و شكم دختر ، بالا آمد . برادران پنداشتند كه وى ، باردار است و خيانت ورزيده است و تصميم به كشتن او گرفتند .
شمارى از آنان گفتند : جريان وى را پيش على بن ابى طالب ، امير مؤمنان ، ببريم كه او داورى كند .
دختر را پيش على عليه السلام بردند و گمانى را كه درباره اش داشتند ، براى وى بيان كردند .
على عليه السلام تشتى پُر از لجنْ حاضر كرد و به دختر فرمود كه در آن بنشيند . هنگامى كه زالو بوى لجن را احساس كرد ، از شكم دختر ، بيرون آمد .
[ برادران] گفتند : اى على! تو پروردگار مايى! تو پروردگار متعال مايى! تو حقيقتا علم غيب دارى!
على عليه السلام آنان را توبيخ كرد و فرمود : «پيامبر خدا از طرف خداوند به من خبر داده بود كه اين حادثه ، در اين روز و در اين ماه و در اين ساعت ، اتّفاق خواهدافتاد» .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج11
548

4 / 8

اِمرَأَةٌ ظَنَّ إخوَتُها أنَّها حُبلى

۵۷۱۶.الخرائج والجرائح :إنَّ سَبعَةَ إخوَةٍ أو عَشرَةً في حَيٍّ مِن أحياءِ العَرَبِ كانَت لَهُم اُختٌ واحِدَةٌ ، فَقالوا لَها : كُلُّ ما يَرزُقُنَا اللّهُ مِن عَرَضِ الدُّنيا وحُطامِها فَإِنّا نَطرَحُهُ بَينَ يَدَيكِ ونُحَكِّمُكِ فيهِ ؛ فَلا تَرغَبي فِي التَّزويجِ ؛ فَحَمِيَّتُنا لا تَحتَمِلُ ذلِكَ . فَوافَقَتهُم في ذلِكَ ورَضِيَت بِهِ وقَعَدَت في خِدمَتِهِم وهُم يُكرِمونَها .
فَحاضَت يَوما ، فَلَمّا طَهُرَت أرادَتِ الاِغتِسالَ وخَرَجَت إلى عَينِ ماءٍ كانَت بِقُربِ حَيِّهِم ، فَخَرَجَت مِنَ الماءِ عَلَقَةٌ ۱ فَدَخَلَت في جَوفِها وقَد جَلَسَت فِي الماء ، فَمَضَت عَلَيها أيّامٌ وَالعَلَقَةُ تَكبُرُ حَتّى عَلا بَطنُها ، وظَنَّ الإِخوَةُ أ نَّها حُبلى وقَد خَانَت ، فَأَرادوا قَتلَها .
قالَ بَعضُهُم : نَرفَعُ خَبَرَها إلى أميرِ المُؤمِنينَ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام ؛ فَإِنَّهُ يَتَوَلّى ذلِكَ .
فَأَخرَجوها إلى حَضرَتِهِ وقالوا فيها ما ظَنّوا بِها ، فَاستَحضَرَ طَشتا مَملوءا بِالحَمأَةِ ۲ وأمَرَها أن تَقعُدَ عَلَيهِ ، فَلَمّا أحَسَّتِ العَلَقَةُ بِرائِحَةِ الحَمأَةِ نَزَلَت مِن جَوفِها . فَقالوا : يا عَلِيُّ ، أنتَ رَبُّنا ! أنتَ رَبُّنا العَلِيُّ ! فَإِنَّكَ تَعلَمُ الغَيبَ ! فَزَبَرَهُم وقالَ : إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله أخبَرَنا بِذلِكَ عَنِ اللّهِ بِأَنَّ هذِهِ الحادِثَةَ تَقَعُ في هذَا اليَومِ ، في هذَا الشَّهرِ ، في هذِهِ السّاعَةِ . ۳

1.العَلَقة : دودة في الماء تمصّ الدم (لسان العرب : ج ۱۰ ص ۲۶۷ «علق») .

2.الحمأة والحمأ : الطين الأسود المنتن (لسان العرب : ج ۱ ص ۶۱ «حمأ») .

3.الخرائج والجرائح : ج ۱ ص ۲۱۰ ح ۵۲ ، بحار الأنوار : ج ۴۰ ص ۲۴۲ ح ۲۰ .

تعداد بازدید : 100721
صفحه از 613
پرینت  ارسال به