فصل يكم : پذيرفته شدن دعاهاى امام
1 / 1
پذيرفته شدن دعاى وى در حقّ زادان درباره حفظ قرآن
  ۵۷۳۲.الخرائج و الجرائحـ به نقل از سعد خفّاف ، از ابو عمرو زادان ـ: گفتم : اى زادان! تو خوب قرآن مى خوانى . پيش چه كسى ياد گرفته اى؟ 
 لبخندى زد و گفت : روزى ، امير مؤمنان از كنار من گذشت و من شعر مى خواندم و اخلاق خوبى داشتم . از صداى من خوشش آمد و فرمود : «اى زادان! چرا قرآن نمى خوانى؟» . 
 گفتم : چه طور قرآن بخوانم ؟ به خدا سوگند كه من از آن ، جز به مقدارى كه در نمازم مى خوانم ، حفظ نيستم . 
 فرمود : «پيش بيا» . 
 نزديكش رفتم . در گوشم سخنى گفت كه نفهميدم و ندانستم چه گفت . آن گاه فرمود : «دهانت را باز كن» . سپس از آب دهانش به دهانم زد . به خدا سوگند ، قدمى از نزدش برنداشته بودم كه قرآن را با اِعراب و حركات آن ، حفظ داشتم . پس از آن جلسه ، هيچ گاه نيازمند نشدم كه از كسى درباره قرآن بپرسم . 
 سعد مى گويد: داستان زادان را براى امام باقر عليه السلام نقل كردم . فرمود : «زادان ، درست مى گويد . امير مؤمنان براى زادان ، با اسم اعظم خداوند ـ كه هيچ گاه رد نمى شود ـ ، دعا كرد» .