۴۳۵۵.امام على عليه السلامـ در دعايى كه بدان باران مى طلبيد ـ: بار خدايا! ما را به ابرهاى رام ، و نه ابرهاى سركش ، سيراب ساز ۱ .
۴۳۵۶.امام على عليه السلامـ در طلب باران ـ: بار خدايا! كوه هاى ما از خشكسالى شكافته و زمين ما غبارآلود گشته است ، چارپايانمان تشنه اند و در آغل هاى خود ، آشفته ، چون زن بچّه مرده ، فرياد مى كشند و از رفت و آمد به چراگاهشان و رفتن به آبشخورشان خسته اند.
بار خدايا! بر ناله گوسفندان و فرياد ماده شتران ، رحم كن . به آشفتگى شان در رفتنشان و زار زدنشان در آغل هايشان رحم كن.
بار خدايا! به هنگامى به سويت بيرون شديم كه قحطى بر ما روى آورده است و ابرهاى باران زا با ما مخالفت ورزيده اند . تو اميد دردمند و برآرنده حاجت درخواست كننده اى. به هنگامى كه مردمْ نااميد شده اند و ابرها بازداشته و چرندگان نابود گشته اند ، تو را مى خوانيم كه : به كردارمان ، ما را مؤاخذه نفرما و به گناهانمان مگير. رحمتت را با ابرهاى پُر باران، بهار پُر آب و گياهان شاداب ، بر ما بگستران ، با باران هاى درشتْ قطره اى كه مُرده را بدان زنده سازى و از دست رفته را بازگردانى.
بار خدايا! به ما بارانى زنده كننده، سيرابگر ، كامل و فراگير، پاكيزه و بابركت، خوشگوار و پُرنعمت بباران كه گياهش پُر رشد، شاخه هايش پُربار، و برگ هايش سرسبز باشد و به آن ، بنده ناتوانت را توانمند سازى و سرزمين مُرده ات را زنده كنى.
بار خدايا! بارانى بباران كه از آن ، زمين هاى بلندمان گياه برويانَد و در زمين هاى پست آبْ جارى شود و اطرافمان پُرنعمت گردد، ميوه هايمان فراوان شود و چارپايانمان زنده مانند، دورْ دست هايمان بهره برَند و پيرامونيان ما از بركت هاى گسترده و بخشش هاى فراوانت كه خاصّ آفريده هاى فقيرت و جانوران وحشىِ رهاست ، يارى جويند .
و بر ما بارانى سيراب كننده ريزان و پيوسته فرود آور كه از هر قطره آن ، قطره اى ديگر بجهَد ؛ بارانى كه نه برق آن بى آب باشد و نه ابرش بى باران ، با ابرهايى كه بى بادِ سرد باشند و بارانشان ريزان باشد تا گرفتاران به خشك سالى ، از باريدن آن ، گياهان بسيار به دست آورند و به بركت آن ، قحطى زدگانْ زنده شوند . تو همانى كه «پس از آن كه نااميد شوند ، باران مى فرستى» ۲ و رحمتت را مى گسترانى ، و تو ولىّ ستوده اى.