۴۳۶۴.امام على عليه السلامـ در مناجاتش ـ: خداى من! اميد دارم از كسى كه مرا در ميان زندگان ، لباس سلامتى پوشاند ، كه مرا به كرامت و مهربانى خود ، در بين مردگان ، برهنه ام نسازد ، و از كسى كه در زندگى ام به احسان خود، سرپرستى ام را بر عهده گرفت ، اميد دارم كه با آمرزش خويش ، بر من به هنگام درگذشتم ترحّم كند .
اى هم نشين هر غريب! در گور ، هم نشين غربت من باش . اى همراه هر تنها! بر تنهايى ام در گورْ ، رحم كن . اى داناى راز و سخنان در گوشى! و اى برطرف كننده گرفتارى ها و بدبختى ها! نگاه تو بر من در بين ساكنان خاك ، چگونه خواهد بود؟ و در خانه وحشت و گرفتارى ، با من چه كار خواهى كرد با آن كه در روزگارِ زنده بودنم در دنيا بر من مهربان بودى؟!
ل ـ پناه روز واپسين
۴۳۶۵.امام على عليه السلامـ در مناجاتش ـ: بار خدايا! از تو درخواست امان دارم در روزى كه مال و فرزند ، سودى ندارد و تنها آن كه با دلى سالم به سوى خدا آيد،سود مى بَرد.
از تو امان مى خواهم در روزى كه ستمكار ، دست خود را مى گَزَد و مى گويد : اى كاش راه پيامبر را در پيش مى گرفتم!
از تو امان مى خواهم در روزى كه گناهكاران به چهره هايشان شناخته مى شوند و از پيشانى ها و پاهايشان به بند كشيده مى شوند.
از تو امان مى خواهم در روزى كه نه پدر به جاى فرزندْ مجازات مى شود و نه فرزندى از [ بار ]مجازات پدرش چيزى به دوش مى كشد . به درستى كه وعده خدا حقّ است.
و از تو امان مى خواهم در روزى كه ستمكاران را پوزش خواهى شان سودى ندارد و نفرين و بدفرجامى از آنِ آنان است.
و از تو امان مى خواهم در روزى كه هيچ كس براى كسى نمى تواند كارى بكند و همه كارها به دست خداست.
و از تو امان مى خواهم در روزى كه مرد از برادر، مادر، پدر، دوست و فرزندانش مى گُريزد و هر كس را كارى است كه وى را به خودْ مشغول مى كند .
و از تو امان مى خواهم در روزى كه هر مجرمى دوست مى دارد كه در برابر عذاب آن روز ، فرزندان، همسران، برادر و خانواده اش را ـ كه به او پناه مى دهند ـ و هر كس را كه در روى زمين است ، فدا كند تا نجات پيدا كند. هرگز [ نجات نمى يابد ]! آن ، آتشى شعله ور است كه براى كباب كردن مى گيرد.
مولاى من! اى مولاى من! تو مولايى و من بنده ام و آيا بر بنده ، جز مولا رحم مى كند؟
مولاى من! اى مولاى من! تو مالكى و من مملوكم و آيا بر مملوك ، جز مالك ، رحم مى كند؟
مولاى من! اى مولاى من! تو عزيزى و من خوارم و آيا بر خوار ، جز عزيز ، رحم مى كند؟
مولاى من! اى مولاى من! تو خالقى و من مخلوقم و آيا بر مخلوق ، جز خالق ، رحم مى كند؟
مولاى من! اى مولاى من! تو بزرگى و من خُردم و آيا بر خُرد ، جز بزرگ ، رحم مى كند؟
مولاى من! اى مولاى من! تو توانايى و من ناتوانم و آيا بر ناتوان ، جز توانا رحم مى كند؟
مولاى من! اى مولاى من! تو بى نيازى و من نيازمندم و آيا بر نيازمند ، جز بى نياز رحم مى كند؟
مولاى من! اى مولاى من! تو بخشنده اى و من تُهى دستم و آيا بر تُهى دست ، جز بخشنده رحم مى كند؟
مولاى من! اى مولاى من! تو زنده اى و من مُرده ام و آيا بر مُرده ، جز زنده رحم مى كند؟
مولاى من! اى مولاى من! تو باقى اى و من فانى ام و آيا بر فانى ، جز باقى رحم مى كند؟
مولاى من! اى مولاى من! تو جاودانى و من نابود شونده ام و آيا بر نابود شونده ، جز جاودان ، رحم مى كند؟
مولاى من! اى مولاى من! تو روزى دهنده اى و من روزى خورم و آيا بر روزى خور ، جز روزى دهنده ، رحم مى كند؟
مولاى من! اى مولاى من! تو بخشنده اى و من بخيلم و آيا بر بخيل ، جز بخشنده رحم مى كند؟
مولاى من! اى مولاى من! تو سلامت بخشى و من بيمارم و آيا بر بيمار ، جز سلامت بخش ، رحم مى كند؟
مولاى من! اى مولاى من! تو بزرگى و من كوچكم و آيا بر كوچك ، جز بزرگ ، رحم مى كند؟
مولاى من! اى مولاى من! تو راهبرى و من گمشده ام و آيا بر گمشده ، جز راهبر ،رحم مى كند؟
مولاى من! اى مولاى من! تو مهربانى و من مهر ديده ام و آيا بر مهر ديده ، جز مهربان ، رحم مى كند؟
مولاى من! اى مولاى من! تو فرمانروايى و من گرفتارم و آيا بر گرفتار ، جز فرمانروا رحم مى كند؟
مولاى من! اى مولاى من! تو راهنمايى و من حيرانم و آيا بر حيران ، جز راهنما رحم مى كند؟
مولاى من! اى مولاى من! تو بخشاينده اى و من گناهكارم و آيا بر گناهكار ، جز بخشاينده رحم مى كند؟
مولاى من! اى مولاى من! تو پيروزى و من شكست خورده ام و آيا بر شكست خورده ، جز پيروز ، رحم مى كند؟
مولاى من! اى مولاى من! تو پروردگارى و من پرورده شده ام و آيا بر پرورده شده ، جز پروردگار ، رحم مى كند؟
مولاى من! اى مولاى من! تو برترى و من فروتنم و آيا بر فروتن ، جز برتر ، رحم مى كند؟
مولاى من! اى مولاى من! به رحمت خود بر من رحم كن ، و به جود و كَرَمت از من خشنود شو ، اى صاحب جود و بخشش و عطا و منّت ! به [ حقّ ]رحمتت ، اى مهربان ترينِ مهربانان!