171
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج10

ه ـ روز جمعه

۴۴۱۲.امام على عليه السلامـ دعاى آن حضرت در روز جمعه ، كه دعاى با عظمتى است ـ: سپاسْ خدايى را كه از چيزى به وجود نيامده، و آنچه را هست ، از چيزى به وجود نياورده است . پيدايش چيزها را بر ازليّت خود گواه گرفته ، و به ناتوانى اى كه در چيزها افكنده ، بر قدرتش و به ضرورت فناپذيرى آنها ، بر جاودانه بودن خويش [ گواه گرفته است] .
هيچ جايى از او تهى نيست تا به مكاندارى شناخته شود ، و شبحِ نمونه اى ندارد تا به چگونگى توصيف شود، و از چيزى غايب نيست تا دانسته شود . در ويژگى با همه آنچه آفريده ، فرق دارد ، و با تحوّلى كه در ذات ها ايجاد كرده ، غير قابل درك گشته است ، و با شكوه و بزرگى ، از دايره هر نوع تغيير حالت ، برون است.
بر كارآمدى تيزْ دركان ، باز آفرينى ذهنى او ، و بر ژرف نگرى تيزهوشان ، تبيين چگونگى او محال است ، و غوّاصان شناگر درياى انديشه را راه نيست كه او را ترسيم نمايند ، و به خاطر عظمتش مكان ها او را در بر نمى گيرند و به خاطر جلالتش اندازه ها به اندازه گيرى او نمى رسند ، و به خاطر شكوهش مقياس ها او را مشخّص نمى توانند كنند.
بر انديشه ها دستيابى بر كُنه او ، و بر فهم ها ، فراگرفتن او ، و بر ذهن ها ، تمثّل او ناممكن است . خِرَدهاى بلند پرواز ، از درك راه احاطه داشتن بر او نااميدند و درياهاى دانش ، چنانچه به كُنه او اشاره كنند ، خشك مى گردند ، و باريك بين ترينِ عالمان ، در وصف قدرت او از بلند پروازى به كوتاهى و حقارت برگشتند.
يكتاست ، امّا نه برپايه شمارش . جاودان است ؛ امّا نه در مقياس مدّت و زمان . برپاست ، نه به ستون . جنس نيست تا جنس ها با او همانندى كنند . شخص نيست تا اشخاص با او همسانى كنند ، و همچون چيزها نيست كه ويژگى ها بر او صدق كنند.
خِرَدها در امواج بى كران درك او درمانده اند ، و ذهن ها از احاطه بر چگونگى ازلى بودن او سرگشته شده اند ، و فهم ها از آگاهى بر اوصاف قدرت او محروم گشته اند ، و ذهن ها در ژرفاى افلاك ملكوت او غرق گرديده اند.
به نعمت دادن ها توانمند است، در بزرگى دست نيافتنى است ، و مالك چيزهاست . نه روزگارْ او را فرسوده مى كند و نه وصفى بر او شمول دارد.
گردنكشان در ژرفناى قرارگاه خود ، در برابرش فروتن اند ، و كوه هاى سر به فلك كشيده ، در منتها اليه ستيغ خود ، به فرمانش رام اند.
همه چيزها را بر پروردگارى خود ، و ناتوانى آنها را بر قدرت خويش ، و آفريده شدنشان را برقديم بودن خويش ، و ناپايدارى آنها را بر بقاى خويش گواه گرفته است . هيچ چيزى از ديد او راه گريز ندارد ، و از حيطه قدرت او راه خروج ندارد ، و از شمارش شدن به وسيله او راه پوشيده ماندن ندارد ، و از سُلطه او بر خويش راه امتناع ندارد.
استوارى آفرينش براى نشانه بر او ، و تركيب طبايع براى دلالت بر او ، و حدوث خلقت براى قديم بودن او ، و استوارى ساخته ها براى اعتبار او بسنده است . هيچ حدّى به او منسوب نيست ، و هيچ نمونه اى [ از او ] براى مَثَل زدن وجود ندارد ، و هيچ چيزى از او پوشيده نيست . او از اين كه به چيزى مثال زده شود و نيز از اوصاف آفريده ها ، بسى والاتر است.
منزّه است خدايى كه دنيا را براى ناپايدارى و نابودى آفريده است و آخرت را براى ماندگارى و جاودانگى.
منزّه است خدايى كه هر چه مى دهد ، او را كم نمى آيد و بلكه درخشان تر مى كند ، اگر چه در گستردگى از آرزو هم بگذرد و به نهايت برسد ، و هرگاه داورى كند ، در داورى اش ستم نمى ورزد.
منزّه است خدايى كه آنچه حكم كرده ، رد نمى شود ، و آنچه مقرّر داشته ، تغيير نمى يابد ، و آنچه داده ، بازداشته نمى شود ، اشتباه نمى كند و فراموش نمى كند، شتاب نمى كند ، بلكه فرصت مى دهد، مى گذرد، مى آمرزد، رحم مى كند و صبر مى كند ، و درباره آنچه انجام مى دهد ، پرس و جو نمى شود ، حالْ آن كه مردم ، مورد بازخواست قرار مى گيرند .
خدايى جز اللّه نيست ؛ او كه شاكر است نسبت به اطاعت كنندگانش ، و فرصت دهنده است به شرك ورزندگان به او، نزديك است به آن كه او را مى خواند ـ گرچه دور باشد ـ و نيكوكار و مهربان است نسبت به آن كه به سايه اش پناه مى برد و به ريسمان او چنگ مى زند.
خدايى جز اللّه نيست ؛ او كه پاسخ دهنده است به آن كه او را به آرام ترين صدا مى خواند . شنونده [ نجواى ]كسى است كه با پوشيده ترين راز با او مناجات مى كند، مهربان است بر آن كه براى گشايش غمش به او اميد دارد ، و نزديك است به آن كه او را براى رهايى از غصّه و غمش مى خواند.
خدايى جز اللّه نيست ؛ بردبار بر آن كه به نشانه هاى او كفر مى ورزد و از حجّت هاى او رويگردان است و با انكار در همه حالات مديون است.
خدا بزرگ است ، آن توانمند بر ضدها، برتر از شبيه ها و تنها منّت گذار بر همه بندگان. خدا بزرگ است ؛ آن كه به ملكوت و عزّتْ پوشيده است و به جبروت و قدرت ، يگانه است ، و لباس بزرگى و عظمت پوشيده است. خدا بزرگ است؛ آن كه به پايدارى سلطنت ، مقدّس ، و به حجّت و برهان ، پيروز است ، و در هر هنگام و آن ، اراده اش نافذ است .
بار خدايا! بر محمّد ، بنده ات و پيامبرت ، درود فرست و امروز ، بهترين وسيله ها و باشرافت ترين بخشش ها، و بزرگ ترين هديه ها و منزل ها و فرخنده ترين نصيب ها و والاترين چشم روشنى ها را به او عطا فرما.
خداوندا ! بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست؛ آنان كه به پيروى شان فرمان دادى و از آنان ، پليدى را دور ساختى و پاكشان گردانيدى.
بار خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست ؛ آنان كه دانشت را به آنان الهام كردى ، بر كتاب هايت نگهبانشان گماشتى و بندگانت را به مراعات حقّشان فرا خواندى.
بار خدايا! بر محمّد ، بنده و فرستاده و دوست و يارت درود فرست ؛ آن كه سرور اوّلين ها و آخرين ها از پيامبران و فرستادگان و همه مردم است ، و بر خاندان پاك او ـ كه فرمان به اطاعتشان دادى و حقّ آنها و دوستى شان را بر ما واجب گردانيدى ـ .
بارخدايا! از تو درخواست مى كنم ؛ همچون كسى كه از انتقامت بيم دارد و از كيفرت برحذر است ؛ همچون كسى كه از تو به تو پناه مى جويد و جز تو ، كسى را پناه براى نيازش نمى يابد ، و براى ترسش امانى جز آستان تو ندارد .
مهلت دادن تو بر من ، على رغم درازاى نافرمانى من نسبت به تو مرا به سويت روانه كرده است، و گرچه گناهان بر من پيشى گرفته اند و بين من و تو جدايى افكنده اند ، چون تو تكيه گاه هر تكيه جو و كمين هر كمين خواهى ، بخشش ها از تو چيزى كم نمى كند و درخواست ها تو را به خشم نمى آورد . بخشش هاى زياد و نعمت هاى بزرگ ، از آنِ توست.
اى آن كه گنجينه اش كم نمى شود ، فرمانروايى اش پايان نمى يابد، ديده ها او را نمى بينند و حركت و سكونى از او دور نمى ماند! هميشه بوده اى و خواهى بود . هيچ پوشيده اى در دل زمين و آسمان و پنهان در ژرفناىِ چيزى ، از تو نهان نمى ماند، روزىِ همه را برعهده گرفته اى ـ اى رزّاق ـ و از اين كه صفت ها تو را در دسترس [انديشه ها] قرار دهند ، مبرّايى ، و از اين كه دگرگونى كلمات بر تو احاطه پيدا كنند ، فراترى .
به وجود آمده نيستى تا از حالتى به حالت ديگر منتقل شوى ؛ بلكه تو فرد اوّل و آخر و داراى عزّت چيره اى . بسيارْ عطا و فراوانْ نعمتى و براى گذشت و بخشودن كسى كه ستم كرده و بد نموده است ، شايسته ترينى. به هر زبانى تمجيد مى شوى و در سختى ها بر تو تكيه مى شود . پس سپاس و مجد ، از آنِ توست ؛ چرا كه تو مالك هميشگى و پروردگار سرمدى هستى.
آفرينش آفريده ها را استوار ساختى ، و به لطف تقديرت ، آن را محكم كردى . تو در بلند مرتبگى ، برتر از آنى كه آثار تغيير ، در تو كارآ باشد و يا به حالتى درآيى كه فرد كافر ، به خاطر آن ، تو را به «تبديل يافتن» وصف كند ، و يا در زيادى و نقصان ، مجوّزى براى دگرگونى باشد ، و يا آن كه ابرهاى احاطه بر تو در درياهاى همّتِ عقل ها نمناك گردد ، و يا طبيعتى از آن ، نمونه اى از تو گردد كه در آن ، خِرَدورزى خِرَدها در آن گم راه گردد.
پس اى مولاى من! فقط براى توست كه آفريده ها فروتنانه و با اقرار ، به پروردگارى گردن نهاده اند و به عبوديّت ، معترف و خاضع گشته اند.
منزّهى خداوندا! چه قدر بزرگى ، و چه قدر جايگاهت والا ، و برهان هايت صادقانه گويا ، و فرمانت نافذ ، و تقديرت نيكوست ! آسمان را برافراشتى و بلند ساختى، زمين را آماده كردى و گستراندى، و آب فراوان و گياه انبوه ، از آن ، بيرون آوردى . گياهان آن ، تسبيحگويت هستند و آب هاى آن ، به فرمانت جارى شده اند ، و بر پايه اراده ات ، آن گونه كه فرمان دادى ، ايستاده اند.
اى آن كه به دوام ، عزّتمندى و با فناى بندگان ، بر آنان چيره گشتى! جايگاهم را گرامى دار ؛ چرا كه تو بهترين مرجع براى رفع بدبختى هايى . اى آن كه در هر سختى ، چشم به وى دارند و در هر آسانى ، به وى اميد مى برند! امروز ، نيازم را به درگاه تو آورده ام و به پيشگاه تو زارى مى كنم . مرا از اميدى كه دارم ، نااميد برمگردان ، و چون راه دعا را برايم گشودى و دعا كردم ، دعايم را از خود ، باز مدار ، و بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست و از فضل گسترده خود ، روزىِ فراوان، گسترده، حلال ، پاكيزه، دلپذير، گوارا و لذيذ ، در سلامتِ كامل ، روزى ام كن.
بار خدايا! بهترين روزهايم را روز ديدار خودت گردان ، و خطاهايم را ببخش كه مرا به وحشت انداخته اند ، و از گناهانم درگذر كه مرا هلاك ساخته اند ؛ چرا كه تو پاسخ دهنده، ثواب بخش، نگهبان، نزديك، توانا، بخشنده، چيره، مهربان، بزرگوار و پا برجايى و اين براى تو آسان است و تو بهترينِ آفريننده هايى .
بار خدايا! بر من حقوقى نسبت به پدران و مادرانم واجب كردى ، و من آن حقوق را بزرگ داشتم ، و تو سزاوارترى بر پاك كردن گناهان و سبك كردن بار آنها و اداى حقوق بندگانت.پس اين مسئوليت را از جانب من براى آنان، خود برعهده بگير، و پدران و مادران مرا آن گونه كه هر موحّد مؤمن از تو اميد دارد ، به همراه زنان و مردان مؤمن و برادران و خواهران ببخش،و ما و آنان را به نيكان ملحق كن، و به ما و آنان،همراه نجيبان و خوبان ، بهشتت را ببخش. به يقين، تو شنونده دعايى . و بر پيامبرت محمّد و عترت پاك او درود فرست و سلام نثار كن.


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج10
170

ه : يَومَ الجُمُعَةِ

۴۴۱۲.الإمام عليّ عليه السلامـ مِن دُعاءٍ لَهُ في يَومِ الجُمُعَةِ وهُوَ دُعاءٌ عَظيمٌ ـ: الحَمدُ لِلّهِ الَّذي لا مِن شَيءٍ كانَ ، ولا مِن شَيءٍ كَوَّنَ ما قَد كانَ ، مُستَشهَدٌ بِحُدوثِ الأَشياءِ عَلى أزَلِيَّتِهِ ، وبِما وَسَمَها بِهِ مِنَ العَجزِ عَلى قُدرَتِهِ ، وبِمَا اضطَرَّها إلَيهِ مِنَ الفَناءِ عَلى دَوامِهِ .
لَم يَخلُ مِنهُ مَكانٌ فَيُدرَكَ بِأَينِيَّتِهِ ، ولا لَهُ شَبَحُ مِثالٍ فَيوصَفَ بِكَيفِيَّتِهِ ، ولَم يَغِب عَن شَيءٍ فيُعلَمَ بِحَيثِيَّتِهِ ، مُبائِنٌ لِجَميعِ ما أحدَثَ فِي الصِّفاتِ ، ومُمتَنِعٌ عَنِ الإِدراكِ بِمَا ابتَدَعَ مِن تَصَرُّفِ الذَّواتِ ، وخارِجٌ بِالكِبرِياءِ وَالعَظَمَةِ مِن جَميعِ تَصَرُّفِ الحالاتِ .
مُحَرَّمٌ عَلى بَوارِعِ ثاقِباتِ الفِطَنِ تَجديدُهُ ، وعَلى عَوامِقِ ثاقِباتِ الفِكرِ تَكييفُهُ ، وعَلى غَوائِصِ سابِحاتِ النَّظَرِ تَصويرُهُ ، ولا تَحويهِ الأَماكِنُ لِعَظَمَتِهِ ، ولا تَذرَعُهُ المَقاديرُ لِجَلالِهِ ، ولا تَقطَعُهُ المَقاييسُ لِكِبرِيائِهِ .
مُمتَنِعٌ عَنِ الأَوهامِ أن تَكتَنِهَهُ ، وعَنِ الأَفهامِ أن تَستَغرِقَهُ ، وعَنِ الأَذهانِ أن تُمَثِّلَهُ .
قَد يَئِسَت عَنِ استِنباطِ ۱ الإِحاطَةِ بِهِ طَوامِحُ العُقولِ ، ونَضَبَت عَنِ الإِشارَةِ إلَيهِ بِالاِكتِناهِ بِحارُ العُلومِ ، ورَجَعَت بِالصِّغَرِ مِنَ السُّمُوِّ إلى وَصفِ قُدرَتِهِ لَطائِفُ الخُصومِ .
واحِدٌ لا مِن عَدَدٍ ، ودائِمٌ لا بِأَمَدٍ ، وقائِمٌ لا بِعَمَدٍ . لَيسَ بِجِنسٍ فَتُعادِلَهُ الأَجناسُ ، ولا بِشَبَحٍ فَتُضارِعَهُ الأَشباحُ ، ولا كَالأَشياءِ فَتَقَعَ عَلَيهِ الصِّفاتُ .
قَد ضَلَّتِ العُقولُ في أمواجِ تَيّارِ إدراكِهِ ، وتَحَيَّرَتِ الأَوهامُ عَن إحاطَةِ ذِكرِ أزَلِيَّتِهِ ، وحَصِرَتِ الأَفهامُ عَنِ استِشعارِ وَصفِ قُدرَتِهِ ، وغَرِقَتِ الأَذهانُ في لُجَجِ أفلاكِ مَلَكوتِهِ .
مُقتَدِرٌ بِالآلاءِ ، مُمتَنِعٌ بِالكِبرِياءِ ، ومُتَمَلِّكٌ عَلَى الأَشياءِ ، فَلا دَهرٌ يُخلِقُهُ ، ولا وَصفٌ يُحيطُ بِهِ .
قَد خَضَعَت لَهُ رِقابُ الصِّعابِ في مَحَلِّ تُخومِ قَرارِها ، وأذعَنَت لَهُ رَواصِنُ الأَسبابِ في مُنتَهى شَواهِقِ أقطارِها .
مُستَشهَدٌ بِكُلِّيَّةِ الأَجناسِ عَلى رُبوبِيَّتِهِ ، وبِعَجزِها عَن قُدرَتِهِ ، وبِفُطورِها عَلى قِدمَتِهِ ، وبِزَوالِها عَلى بَقائِهِ ، فَلا لَها مَحيصٌ عَن إدراكِهِ إيّاها ، ولا خُروجٌ عَن إحاطَتِهِ بِها ، ولَا احتِجابٌ عَن إحصائِهِ لَها ، ولَا امتِناعٌ مِن قُدرَتِهِ عَلَيها .
كَفى بِإِتقانِ الصُّنعِ لَهُ آيَةً ، وبِتَركيبِ الطَّبعِ عَلَيهِ دَلالَةً ، وبِحُدوثِ الفَطرِ عَلَيهِ قِدمَةً ، وبِإِحكامِ الصَّنعَةِ عَلَيهِ عِبرَةً ، فَلا إلَيهِ حَدٌّ مَنسوبٌ ، ولا لَهُ مَثَلٌ مَضروبٌ ، ولا شَيءٌ عَنهُ بِمَحجوبٍ ، تَعالى عَن ضَربِ الأَمثالِ لَهُ وَالصِّفاتِ المَخلوقَةِ عُلُوّا كَبيرا .
وسُبحانَ اللّهِ الَّذي خَلَقَ الدُّنيا لِلفَناءِ وَالبُيودِ ، وَالآخِرَةِ لِلبَقاءِ وَالخُلودِ ! وسُبحانَ اللّهِ الَّذي لا يَنقُصُهُ ما أعطى فَأَسنى ، وإن جازَ المَدى فِي المُنى ، وبَلَغَ الغايَةَ القُصوى ، ولا يَجورُ في حُكمِهِ إذا قَضى ! وسُبحانَ اللّهِ الَّذي لا يُرَدُّ ما قَضى ، ولا يُصرَفُ ما أمضى ، ولا يُمنَعُ ما أعطى ، ولا يَهفو ولا يَنسى ، ولا يَعجَلُ بَل يُمهِلُ ويَعفو ، ويَغفِرُ ويَرحَمُ ويَصبِرُ ، ولا يُسأَلُ عَمّا يَفعَلُ وهُم يُسأَلونَ !
ولا إلهَ إلَا اللّهُ الشّاكِرُ لِلمُطيعِ لَهُ ، المُملي لِلمُشرِكِ بِهِ ، القَريبُ مِمَّن دَعاهُ عَلى حالِ بُعدِهِ ، وَالبَرُّ الرَّحيمُ بِمَن لَجَأَ إلى ظِلِّهِ وَاعتَصَمَ بِحَبلِهِ . ولا إلهَ إلَا اللّهُ المُجيبُ لِمَن ناداهُ بِأَخفَضِ صَوتِهِ ، السَّميعُ لِمَن ناجاهُ لِأَغمَضِ سِرِّهِ ، الرَّؤوفُ بِمَن رَجاهُ لِتَفريجِ هَمِّه ، القَريبُ مِمَّن دَعاهُ لِتَنفيسِ كَربِهِ وغَمِّهِ . ولا إلهَ إلَا اللّهُ الحَليمُ عَمَّن ألحَدَ في آياتِهِ ، وَانحَرَفَ عَن بَيِّناتِهِ ، ودانَ بِالجُحودِ في كُلِّ حالاتِهِ .
وَاللّهُ أكبَرُ القاهِرُ لِلأَضدادِ ، المُتعالي عَنِ الأَندادِ ، المُتَفَرِّدُ بِالمِنَّةِ عَلى جَميعِ العِبادِ . وَاللّهُ أكبَرُ المُحتَجِبُ بِالمَلَكوتِ وَالعِزَّةِ ، المُتَوَحِّدُ بِالجَبَروتِ وَالقُدرَةِ ، المُتَرَدِّي بِالكِبرِياءِ وَالعَظَمَةِ . وَاللّهُ أكبَرُ المُتَقَدِّسُ بِدَوامِ السُّلطانِ وَالغالِبُ بِالحُجَّةِ وَالبُرهانِ ، ونَفاذِ المَشِيَّةِ في كُلِّ حينٍ وأوانٍ .
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبدِكَ ورَسولِكَ ، وأعطِهِ اليَومَ أفضَلَ الوَسائِلِ وأشرَفَ العَطاءِ ، وأعظَمَ الحِباءِ وَالمَنازِلِ ، وأسعَدَ الجَدودِ ۲ ، وأقَرَّ الأَعيُنِ ۳ .
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، الَّذين أمَرتَ بِطاعَتِهِم ، وأذهَبتَ عَنهُمُ الرِّجسَ وطَهَّرتَهُم تَطهيرا .
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، الَّذينَ ألهَمتَهُم عِلمَكَ ، وَاستَحفَظتَهُم كُتُبَكَ ۴ وَاستَرعَيتَهُم عِبادَكَ .
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبدِكَ ورَسولِكَ وحَبيبِكَ وخَليلِكَ ، وسَيِّدِ الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ ، مِنَ الأَنبِياءِ وَالمُرسَلينَ ، وَالخَلقِ أجمَعينَ ، وعَلى آلِهِ الطَّيِّبينَ ، الَّذينَ أمَرتَ بِطاعَتِهِم ، وأوجَبتَ عَلَينا حَقَّهُم ومَوَدَّتَهُم ۵ .
اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ سُؤالَ وَجِلٍ مِنَ انتِقامِكَ ، حاذِرٍ مِن نَقِمَتِكَ ، فَزِعٍ إلَيكَ مِنكَ ، لَم يَجِد لِفاقَتِهِ مُجيرا غَيرَكَ ، ولا آمِنا [لِخَوفِهِ] ۶ غَيرَ فِنائِكَ ، وتَطَوُّلُكَ سَيِّدي ومَولايَ عَلى طولِ ۷ مَعصِيَتي لَكَ ، أقصَدَني إلَيكَ ، وإن كانَت سَبَقَتنِي الذُّنوبُ وحالَت بَيني وبَينَكَ ؛ لِأَ نَّكَ عِمادُ المُعتَمِدِ ، ورَصَدُ المُرتَصِدِ ، لا تَنقُصُكَ المَواهِبُ ، ولا تَغيضُكَ المَطالِبُ ، فَلَكَ المِنَنُ العِظامُ ، وَالنِّعَمُ الجِسامُ ۸ .
يا مَن لا تَنقُصُ خَزائِنُهُ ، ولا يَبيدُ مُلكُهُ ، ولا تَراهُ العُيونُ ، ولا تَعزُبُ مِنهُ حَرَكَةٌ ولا سُكونٌ . لَم تَزَل ولا تَزالُ ، لا يَتَوارى عَنكَ مُتَوارٍ في كَنينِ ۹ أرضٍ ولا سَماءٍ ولا تُخومٍ ، تَكَفَّلتَ بِالأَرزاقِ يا رَزّاقُ ، وتَقَدَّستَ عَن أن تَتَناوَلَكَ الصِّفاتُ ، وتَعَزَّزتَ عَن أن تُحيطَ بِكَ تَصاريفُ اللُّغاتِ ، ولَم تَكُن مُستَحدَثا فَتوجَدَ مُتَنَقِّلاً عَن حالَةٍ إلى حالَةٍ ، بَل أنتَ الفَردُ الأَوَّلُ وَالآخِرُ ذُو العِزِّ القاهِرُ ، جَزيلُ العَطاءِ ، سابِغُ النَّعماءِ ، أحَقُّ مَن تَجاوَزَ وعَفا عَمَّن ظَلَمَ وأساءَ .
بِكُلِّ لِسانٍ إلهي تُمَجَّدُ ، وفِي الشَّدائِدِ عَلَيكَ يُعتَمَدُ ، فَلَكَ الحَمدُ وَالمَجدُ ؛ لِأَ نَّكَ المالِكُ الأَبَدُ ، وَالرَّبُّ السَّرمَدُ .
أتقَنتَ إنشاءَ البَرايا ، فَأَحكَمتَها بِلُطفِ التَّقديرِ ، وتَعالَيتَ فِي ارتفاعِ شَأنِكَ عَن أن يَنفُذَ فيكَ حُكمُ التَّغييرِ ، أو يُحتالَ مِنكَ بِحالٍ يَصِفُكَ بِهِ المُلحِدُ إلى تَبديلٍ ، أو يوجَدَ فِي الزِّيادَةِ وَالنُّقصانِ مَساغٌ فِي اختِلافِ التَّحويلِ ، أو تَلتَثِقَ ۱۰ سَحائِبُ الإِحاطَةِ بِكَ في بُحورِ هِمَمِ الأَحلامِ ، أو تَمتَثِلَ لَكَ مِنها جِبِلَّةٌ تَضِلُّ فيها رَوِيّاتُ الأَوهامِ .
فَلَكَ مَولايَ ، انقادَ الخَلقُ مُستَخذِئينَ بِإِقرارِ الرُّبوبِيَّةِ ، ومُعتَرِفينَ خاضِعينَ بِالعُبودِيَّةِ .
سُبحانَكَ ما أعظَمَ شَأنَكَ ، وأعلى مَكانَكَ ، وأنطَقَ بِالصِّدقِ بُرهانَكَ ، وأنفَذَ أمرَكَ ، وأحسَنَ تَقديرَكَ ! سَمَكتَ السَّماءَ فَرَفَعتَها ، ومَهَّدتَ الأَرضَ فَفَرَشتَها ، وأخرَجتَ مِنها ماءا ثَجّاجا ۱۱ ، ونَباتا رَجراجا ۱۲ ، فَسَبَّحَكَ نَباتُها ، وجَرَت بِأَمرِكَ مِياهُها وقاما عَلى مُستَقَرِّ المَشِيَّةِ كَما أمَرتَهُما .
فَيامَن تَعَزَّزَ بِالبَقاءِ ، وقَهَرَ عِبادَهُ بِالفَناءِ ، أكرِم مَثوايَ ، فَإِنَّكَ خَيرُ مُنتَجِعٍ ۱۳ لِكَشفِ الضُّرِّ . يا مَن هُوَ مَأمولٌ في كُلِّ عُسرٍ ، ومُرتَجىً لِكُلِّ يُسرٍ ، بِكَ أنزَلتُ اليَومَ حاجَتي ، وإلَيكَ أبتَهِلُ فَلا تَرُدَّني خائِبا مِمّا رَجَوتُ ، ولا تَحجُب دُعائي عَنكَ إذ فَتَحتَهُ لي فَدَعَوتُ ، وصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَارزُقني مِن فَضلِكَ الواسِعِ رِزقا واسِعا سائِغا حَلالاً طَيِّبا هَنيئا مَريئا لَذيذا في عافِيَةٍ .
اللّهُمَّ اجعَل خَيرَ أيّامي يَومَ ألقاكَ ، وَاغفِر لي خَطايايَ فَقَد أوحَشَتني ، وتَجاوَز عَن ذُنوبي فَقَد أوبَقَتني ۱۴ ، فَإِنَّكَ مُجيبٌ مُثيبٌ رَقيبٌ قَريبٌ قادِرٌ غافِرٌ قاهِرٌ رَحيمٌ كَريمٌ قَيّومٌ ، وذلِكَ عَلَيكَ يَسيرٌ وأنتَ أحسَنُ الخالِقينَ .
اللّهُمَّ افتَرَضتَ عَلَيَّ لِلآباءِ وَالاُمَّهاتِ حُقوقا فَعَظَّمتَهُنَّ ، وأنتَ أولى مَن حَطَّ الأَوزارَ وخَفَّفَها وأدَّى الحُقوقَ عَن عَبيدِهِ ، فَاحتَمِلهُنَّ عَنّي إلَيهِما وَاغفِر لَهُما كَما رَجاكَ كُلُّ مُوَحِّدٍ مَعَ المُؤمِنينَ وَالمُؤمِناتَ وَالإِخوَةِ وَالأَخَواتِ ، وألحِقنا وإيّاهُم بِالأَبرارِ ، وأبِح لَنا ولَهُم جَنّاتِكَ مَعَ النُّجَباءِ الأَخيارِ ، إنَّكَ سَميعُ الدُّعاءِ ، وصَلَّى اللّهُ عَلَى النَّبِيِّ مُحَمَّدٍ وعِترَتِهِ الطَّيِّبينَ وسَلَّمَ تَسليما . ۱۵

1.في المصدر : «الاستنباط» ، والصحيح ما أثبتناه كما في بحار الأنوار .

2.الجَدُّ : الحظُّ والسعادة والغِنَى (النهاية : ج ۱ ص ۲۴۴ «جدد») .

3.زاد في بحار الأنوار : «اللّهُمَّ صلّ على محمّد وآل محمّد ، وأعطه الوسيلة ، والفضيلة ، والمكان الرفيع ، والغبطة ، وشرف المنتهى ، والنصيب الأوفى ، والغاية القصوى ، والرفيع الأعلى حتى يرضى ، وزده بعد الرضا» .

4.في بحار الأنوار : «كتابك» .

5.زاد في بحار الأنوار : «اللَّهمّ إنّي اُقدّمهم بين يدي مسألتي وحاجتي ، وأستشفع بهم عندك أمام طلبتي» .

6.أثبتنا ما بين المعقوفين من بحار الأنوار .

7.في بحار الأنوار : «عليَّ مع طول ...» .

8.زاد في بحار الأنوار : «يا كثير الخير ، يا دائم المعروف» .

9.الكِنُّ : ما يَرُدُّ الحَرَّ والبَرْدَ من الأبنِيَة والمساكن (النهاية : ج ۴ ص ۲۰۶ «كنن») .

10.اللَّثَقُ : البَلَل (النهاية : ج ۴ ص ۲۳۱ «لثق») .

11.الثَّجُّ : الصبُّ الكثيرُ(لسان العرب : ج ۲ ص ۲۲۱ «ثجج») .

12.رَجراجَة : تموج من كثرتها (لسان العرب : ج ۲ ص ۲۸۲ «رجج») .

13.المنتَجع : المَنزِلُ والمَرجِعُ (لسان العرب : ج ۸ ص ۳۴۷ «نجع») .

14.أوبَقه : أهلكه (لسان العرب : ج ۱۰ ص ۳۷۰ «وبق») .

15.البلد الأمين : ص۹۲ ، بحار الأنوار : ج۹۰ ص ۱۳۸ ح ۷ وراجع التوحيد : ص۶۹ ح ۲۶ وعيون أخبار الرضا عليه السلام : ج۱ ص ۱۲۱ ح ۱۵ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج10
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: سلطانی، محمدعلی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 49703
صفحه از 600
پرینت  ارسال به