۴۴۹۱.امام على عليه السلام :خداى من! تو مرا پيش از شناختن بهشت ، به درخواست آن ، راهنمايى كردى و دل ، پس از شناخت آن ، به درخواست آن ، روى آورد . آيا بر خير خود ، درخواست كنندگان را هدايت مى كنى و آنان را از رسيدن ، منع مى سازى ، حالْ آن كه تو كريم و ستوده اى در هر آنچه انجام مى دهى ، اى صاحب جلال و بخشش؟!
خداى من! اگر من شايستگى رحمتت را كه به آن اميد بسته ام، ندارم ، تو به كَرَم خود ، اهل بخشش بر منى . كريم ، هر احسانى را فقط به كسى كه شايسته آن است ، نمى كند.
۴۴۹۲.امام على عليه السلام :خداى من! اگر من شايستگى رحمتت را كه به آن اميد بسته ام، ندارم ، تو به خاطر گستردگى رحمتت ، اهل نيكى بر گناهكارانى.
خداى من! اگر گناهم مرا بيمناك مى سازد ، حسن ظنّم به تو پناهم مى دهد.
خداى من! درخواست من با درخواست درخواست كنندگان ، همانند نيست . چون درخواست كنندگان وقتى كه چيزى به آنان داده نشود ، از درخواست ، دست مى شويند؛ ولى من در هر حال ، از آنچه از درگاهت خواستم ، بى نياز نيستم.
خداى من! از من خشنود باش . اگر خشنود نيستى ، از من درگذر؛ چرا كه سرور از بنده اش ، گرچه از او خشنود نباشد ، در مى گذرد.
خداى من! چگونه تو را بخوانم ، در حالى كه من منم؟ و چگونه از تو نااميد شوم ، در حالى كه تو تويى؟!
خداى من! جان من در محضر توست و توكّل نيكوى من به تو ، سايه سارش گشته است . با آن ، آنچه شأن تو را مى زيبند ، انجام دادى و مرا مشمول گذشتت ساختى.