359
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج10

۴۶۰۶.الكامل ، مبرّدـ به نقل از ابو نيزر ـ: من مسئوليت دو مزرعه را داشتم (چشمه ابو نيزر و بُغيبغه) كه امير مؤمنان ، على بن ابى طالب نزد من آمد و فرمود : «غذايى دارى؟» .
گفتم : غذايى دارم كه آن را شايسته امير مؤمنان نمى دانم . كدويى از كدوهاى مزرعه است كه با روغن غير مطبوع ، سرخ كرده ام.
فرمود : «برايم بياور» .
آن گاه ، كنار نهر رفت و دستش را شست و سپس قدرى از آن غذا خورد و بعد ، بر سر نهر برگشت و با ماسه ، دست هايش را شُست تا آن كه دست هايش تميز گشت و سپس ، دو كفه دستش را كنار هم جمع كرد و از آب نهر ، مقدارى برداشت و نوشيد و آن گاه فرمود : «اى ابو نيزر! دست ها پاكيزه ترينِ ظرف ها هستند» و رطوبت دست هايش را روى شكمش كشيد و فرمود : «هر كس شكمش او را وارد آتش كند ، خداوند ، او را از رحمتش دور سازد!» .
آن گاه كلنگ را برداشت و داخل چشمه شد و شروع به كلنگ زدن كرد . آبى بيرون نيامد . از چشمه بيرون آمد ، در حالى كه عَرَق از پيشانى اش جارى بود . عرق را از پيشانى اش پاك كرد و بار ديگر ، كلنگ را برداشت و داخل چشمه شد و شروع به كلنگ زدن كرد و داشت نفس نفس مى زد كه ناگاه ، آب ، مانند جوشش خون از گردن شتر نحر شده ، جوشيدن گرفت .
با سرعت از چشمه بيرون آمد و فرمود : «خداوند را گواه مى گيرم كه اين ، وقف است. كاغذ و دوات برايم بياوريد. به سرعت آنها را برايش آوردم و وى، چنين نوشت:
«به نام خداوند بخشنده مهربان . اين ، آن چيزى است كه بنده خدا على، امير مؤمنان ، وقف كرد . دو مزرعه معروف به چشمه ابو نيزر و بُغيبغه را بر تهى دستان مدينه و در راه ماندگان ، وقف كرد تا در روز قيامت به سبب آن ، خداوند ، چهره اش را از آتش ، باز دارد . هيچ كدام فروخته و بخشيده نمى شوند تا آن كه خداوند ـ كه بهترينِ وارثان است ـ ، آن را به ارث بَرَد ، مگر آن كه حسن يا حسين بدان محتاج گردند كه آن دو مزرعه ملك طلق آنهاست ، و هيچ كس جز آن دو حق تصرف در آنها را ندارد».


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج10
358

۴۶۰۶.الكامل للمبرّد عن أبي نيزر :جاءَني عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ أميرُ المُؤمِنينَ وأنَا أقومُ بِالضَّيعَتَينِ ؛ عَينِ أبي نَيزَرَ وَالبُغَيبِغَةِ ، فَقالَ لي : هَل عِندَكَ مِن طَعامٍ ؟ فَقُلتُ : طَعامٌ لا أرضاهُ لِأَميرِ المُؤمِنينَ ؛ قَرعٌ من قَرعِ الضَّيعَةِ ، صَنَعتُهُ بِإِهالَةٍ سَنِخَةٍ ۱ . فَقالَ : عَلَيَّ بِهِ ، فَقامَ إلَى الرَّبيعِ ـ وهُوَ جَدوَلٌ ـ فَغَسَلَ يَدَيهِ ، ثُمَّ أصابَ مِن ذلِكَ شَيئا ، ثُمَّ رَجَعَ إلَى الرَّبيعِ ، فَغَسَلَ يَدَيهِ بِالرَّملِ حَتّى أنقاهُما ، ثُمَّ ضَمَّ يَدَيهِ كُلَّ واحِدَةٍ مِنهُما إلى اُختِها وشَرِبَ بِهِما حُسىً ۲ مِنَ الرَّبيعِ ، ثُمَّ قالَ : يا أبا نَيزَرَ ، إنَّ الأَكُفَّ أنظَفُ الآنِيَةِ . ثُمَّ مَسَحَ نَدى ذلِكَ الماءِ عَلى بَطنِهِ ، وقالَ : مَن أدخَلَهُ بَطنُهُ النّارَ فَأَبعَدَهُ اللّهُ !
ثُمَّ أخَذَ المِعوَلَ وَانحَدَرَ فِي العَينِ ، فَجَعَلَ يَضرِبُ ، وأبطَأَ عَلَيهِ الماءُ ، فَخَرَجَ وقَد تَفَضَّجَ ۳ جَبينُهُ عَرَقا ، فَانتَكَفَ العَرَقَ عَن جَبينِهِ ۴ ، ثُمَّ أخَذَ المِعوَلَ وعادَ إلَى العَينِ ، فَأَقبَلَ يَضرِبُ فيها ، وجَعَلَ يُهَمهِمُ ، فَانثالَت كَأَنَّها عُنقُ جَزورٍ ، فَخَرَجَ مُسرِعا ، فَقالَ : اُشهِدُ اللّهَ أنَّها صَدَقَةٌ ، عَلَيَّ بِدَواةٍ وصَحيفَةٍ . قالَ : فَعَجَّلتُ بِهِما إلَيهِ ، فَكَتَبَ :
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ . هذا ماتَصَدَّقَ بِهِ عَبدُ اللّهِ عَلِيٌّ أميرُ المُؤمِنينَ ، تَصَدَّقَ بِالضَّيعَتَينِ المَعروفَتَينِ بِعَينِ أبي نَيزَرَ وَالبُغَيبِغَةِ عَلى فُقَراءِ أهلِ المَدينَةِ وَابنِ السَّبيلِ ؛ لِيَقِيَ اللّهُ بِهِما وَجهَهُ حَرَّ النّارِ يَومَ القِيامَةِ ، لا تُباعا ولا توهَبا حَتّى يَرِثَهُمَا اللّهُ وهُوَ خَيرُ الوارِثينَ ، إلّا أن يَحتاجَ إلَيهِمَا الحَسَنُ أوِ الحُسَينُ فَهُما طِلقٌ ۵ لَهُما ، ولَيسَ لِأَحَدٍ غَيرِهِما . ۶

1.كلّ شيء من الأدهان ممّا يؤتدم به إهالة . والسَّنخَة : المتغيّرة الريح (لسان العرب : ج ۱۱ ص ۳۲ «أهل») .

2.الحُسوة : مل ء الفم ممّا يحسى ، والجمع : حسىً وحُسوات (المصباح المنير : ص ۱۳۶ «حسا») .

3.تَفَضّجَ عَرَقا : سال (لسان العرب : ج ۲ ص ۳۴۵ «فضج») .

4.انتكف العرَقَ عن جبينه : أي مسحه ونحّاه (لسان العرب : ج ۹ ص ۳۴۰ «نكف») .

5.الطِلق : المطلق الذي يتمكّن صاحبه فيه من جميع التصرّفات (المصباح المنير : ص ۳۷۷ «طلق») .

6.الكامل للمبرّد : ج ۳ ص ۱۱۲۷ ، ربيع الأبرار : ج ۴ ص ۳۸۸ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج10
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: سلطانی، محمدعلی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 59218
صفحه از 600
پرینت  ارسال به