۴۶۴۵.المعجم الكبيرـ به نقل از ابن عبّاس ـ: هنگامى كه اهل مسجد ، اخراج شدند و على عليه السلام آزاد گذاشته شد ، مردم درباره آن ، حرف هايى زدند كه به گوش پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد. فرمود : «من از پيشِ خودم شما را بيرون نكردم و از پيش خودم او را رها ننمودم ؛ بلكه خداوند ، شما را اخراج كرده و او را به حال خود گذاشته است. من فقط بنده اى مأمورم . چيزى را انجام دادم كه بدان امر شده بودم . «من جز از آنچه به من وحى مى شود ، پيروى نمى كنم» ».
۴۶۴۶.خصائص أميرالمؤمنينـ به نقل از حارث بن مالك ـ: به مكّه آمدم و در آن جا سعد بن وقّاص را ديدم . به وى گفتم : آيا درباره على مَنقبتى (فضيلتى) شنيده اى؟
گفت : با پيامبر خدا در مسجد بوديم . شبى در ميان ما ندا داده شد كه همه بجز آل پيامبر و آل على بايد از مسجد ، خارج شوند و ما خارج شديم.
وقتى صبح شد ، عبّاس ، عموى پيامبر صلى الله عليه و آله نزد وى رفت و گفت : اى پيامبر خدا! ياران و عموهايت را خارج كردى و اين جوان را به جا گذاشتى؟
پيامبر خدا فرمود : «من فرمان به اخراج شما و اسكان اين جوان ندادم ؛ بلكه خداوند به اين كار ، فرمان داد» .
۴۶۴۷.خصائص أميرالمؤمنينـ به نقل از ابن سعد ـ: عبّاس ، نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : همه درهاى [ خانه هاى] ما را ، بجز در [ خانه] على ، بستى؟
فرمود : «من ، نه درها را باز كردم و نه بستم» .
۴۶۴۸.المستدرك على الصحيحينـ به نقل از سعد بن مالك (ابن ابى وقّاص) ـ: پيامبر خدا ، عمويش عبّاس و ديگران را از مسجد بيرون كرد .
عبّاس به وى گفت : ما را كه قوم تو و عموى تو هستيم ، بيرون مى كنى و على را ساكن مى كنى؟
فرمود : «من شما را خارج و او را ساكن نساختم ؛ بلكه خداوند ، شما را خارج كرده و او را ساكن كرده است».
۴۶۴۹.المعجم الكبيرـ به نقل از جابر بن سَمُره ـ: پيامبر خدا ، فرمان به بسته شدن همه درهاى مسجد ، بجز در [ خانه] على عليه السلام داد.
عبّاس گفت : اى پيامبر خدا! به مقدارى كه من به تنهايى وارد و خارج شوم [ اجازه بده ]. پيامبر خدا فرمود : «به هيچ مقدار ، فرمان داده نشده ام» و همه درها را ، بجز درِ [ خانه] على عليه السلام ، بست و چه بسا وى در حالى كه جُنُب بود ، از آن عبور مى كرد.