477
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج10

پرده ابهام ، همواره دانش امام على عليه السلام را فرا گرفته است و جاى شگفتى نيست ؛ چرا كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در حقّ او مى گويد : «كسى خداوند را آن گونه كه شايسته است ، نشناخت ، جز من و تو ، و كسى تو را چنان كه سزاوار آنى نشناخت ، جز خدا و من». ۱
قلم ، در مى ماند و واژه ها به پايان مى رسند و براى انسان ـ هر چه قدر هم كه توان داشته باشد ـ ، چاره اى جز اعتراف به ناتوانى در برابر اين پديده شگفت ، نمى مانَد.
آدمى ، بايد چونان متنبّى، ۲ ناتوانى خود را از بيان ابعاد معرفت علوى ، اعلام كند ؛ چرا كه سكوت در چنين محضرى ، از هر سخنى رساتر است . پس چه به جاست كه قلم را از نوشتن درباره آن وجود تابان برگيريم و گوش جان بسپاريم به سخنان او ، تا شايد اندكى از آنچه را كه دارد ، جارى سازد و قطره اى از درياى جوشان دانشش را آشكار كند و اخگرى از حقايق پوشيده اش را برملا نمايد.

1.ر . ك : ج ۸ ص ۲۵۳ (جز خدا و من ، كسى او را نشناخت) .

2.ر . ك : ج ۹ ص ۲۶۹ (متنبّى) .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج10
476

الكتاب) و علم امام عليه السلام (علم الكتاب) دقت كنيم تا تفاوت آن دو را دريابيم . در اين صورت ، كلمات ، واژه ها ، برگ ها و قلم ها ـ هر چند توانمند باشند ـ چگونه ياراى بيان دانش امام على عليه السلام را دارند؟ يا حتّى چگونه مى تواند به ابعاد آن ، اشاره اى كنند؟
دانش امام عليه السلام چنان گستره اى دارد كه اگر پرتوى از آن ، چهره بنمايد ، خردها را مبهوت و حيران مى سازد و جان ها را واله مى گرداند و لرزه بر اندام ها مى افكند . امام ، خود ، آن را چنين توصيف مى كند : «در دانشى فرو رفته ام كه از شما پنهان است و اگر آنها را آشكار كنم ، لرزان و پريشان مى شويد ، آن چنان كه ريسمانى در ژرفاى چاهى عميق مى لرزد».
بيش از چهارده قرن پيش ، پرتوهايى از دانش آن سرچشمه معرفت و گنجينه علم ، تابيدن گرفت كه در واقع ، پاسخى به نيازهاى آن زمان و مناسبت هاى پيش آمده بود ـ و نه درصدد بيان كامل حقايق ـ ، و همان ، روزنه هايى از علم به آغاز آفرينش و پيدايش هستى و خلقت فرشتگان و آسمان ها و زمين ها و حيوانات را باز كرد و اُفق هاى قابل توجّهى را درباره جامعه ، روان شناسى ، تاريخ و ادبيات گشود و حتّى اشاره هايى به فيزيك و زمين شناسى داشت كه هنوز هم به رغم پيشرفت و گسترش دانش ، همچنان نو و تازه به شمار مى آيند.
كسى كه تنها اندكى از بقاياى دانشش و گوشه اى از معرفتش اين باشد ، چگونه مى توان به همه ابعاد دانش او آگاهى يافت؟
آيا اصولاً مى توان به همه جنبه هاى دانش و زواياى علم كسى وقوف كامل پيدا كرد كه با قامتى استوار و ثابت مى ايستد و با صلابت و استوارى تمام ، بانگ مى زند : «سلونى قبل أن تفقدونى ؛ پيش از آن كه مرا از دست بدهيد ، از من بپرسيد» و هرگز هم از هيچ پاسخى درنماند؟ تاريخ ، همانند اين پديده را به خود نديده است و انسان ، در درازاى تاريخ گذشته و حال خود ، چنين گفته اى را از كسى سراغ ندارد.

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج10
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: سلطانی، محمدعلی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 58225
صفحه از 600
پرینت  ارسال به