۴۸۰۰.الكافىـ به نقل از ابو جارود ، از امام باقر عليه السلام ـ: چون هنگام شهادت حسين بن على عليهماالسلامفرا رسيد ، دختر بزرگ خود ، فاطمه را فرا خواند و كتابى سربسته و وصيّتى سرگشاده به وى داد . على بن حسين عليهماالسلام نيز با آنان همراه بود و به دل دردِ سختى دچار شده بود كه گمان نمى كردند جان سالم به در بَرَد . فاطمه آن كتاب را به على بن حسين عليهماالسلام داد ، و سوگند به خدا ـ اى زياد! ـ ، كه آن كتاب ، به دست ما رسيده است . [ ابو جارود مى گويد : «گفتم : فدايت شوم! در آن كتاب ، چه چيزى هست؟» . فرمود : ]سوگند به خدا ، هر آنچه كه آدمى زادگان از روز آفرينش آدم عليه السلام تا پايان دنيا بدان نيازمندند ، در آن آمده است . سوگند به خدا ، در آن ، [ احكام ]حدود هست . حتى جريمه خَراش هم در آن آمده است .
۴۸۰۱.الأمالى ، طوسىـ به نقل از يعقوب بن ميثم تمّار ، از آزاد شدگان على بن حسين عليهماالسلامـ: نزد امام باقر عليه السلام رفتم و به وى گفتم : فدايت شوم ، اى پسر پيامبر! من در نوشته هاى پدرم ديدم كه على عليه السلام به پدرم ميثم گفته بود ... : شنيدم پيامبر خدا [ اين آيه را ]مى خوانْد : «آنان كه ايمان آوردند و كار شايسته كردند ، آنان بهترين مردم هستند» ، سپس رو به من كرد و فرمود : «سوگند به خدا ـ اى على! ـ كه آنان ، تو و پيروانت هستيد . وعده ديدار تو و آنان ، فردا در كنار حوض است ، كه نورانى چهره و سرمه به چشم و تاج بر سر ، خواهيد بود» .
امام باقر عليه السلام فرمود : اين مطلب ، در كتاب على عليه السلام به طور دقيق ، همين گونه آمده است .