۳۹۶۵.المعرفة والتاريخـ بـه نقل از حـسن بن ربـيع ـ: ابو معاويه [ رئيس مُرجئه كوفه ]گفت : به اعمش گفتيم : اين حديث ها را نقل نكن.
گفت : از من مى پرسند . چه كار كنم؟ گاه فراموش مى كنم [ كه نبايد نقل كنم]. هرگاه از اين چيزها از من سؤال شد و فراموش كردم ، به من يادآورى كنيد.
روزى نزد او بوديم. مردى آمد و از وى درباره حديثى [ از على عليه السلام ] كه مى گويد : «من تقسيم كننده دوزخم» ، پرسيد . من سرفه كردم.
اعمش گفت : اين مُرجئيان نمى گذارند فضايل على را نقل كنم. آنان را از مسجد، بيرون كنيد تا حديث نقل كنم.
۳۹۶۶.مناقب على بن أبى طالب ، كلابىـ به نقل از شريك بن عبد اللّه ـ: در زمانى كه اعمش ، بيمار بود ، نزد وى بودم. ابو حنيفه ، ابن شبرمه و ابن ابى ليلى ، نزد وى آمدند و گفتند : اى ابو محمد! تو در روزهاى پايانىِ زندگى دنيا و در آغاز ورود به آخرتى و درباره فضايل على بن ابى طالب ، حديث مى كرده اى. از نقل اين احاديث، نزد خدا توبه كن.
گفت : مرا بنشانيد. مرا بنشانيد!
نشانده شد. سپس گفت : ابو متوكّل ناجى از ابو سعيد خُدرى براى من حديث كرد كه پيامبر خدا فرمود : «هنگامى كه روز رستاخيز شود ، خداوند ـ تبارك و تعالى ـ به من و على خواهد گفت : هر كس كه شما دو تن را دشمن مى دارد ، در آتش افكنيد ، و كسى كه شما دو تن را دوست دارد ، به بهشت بفرستيد . و مفهوم كلام خداوند كه مى فرمايد : «هر كافرِ سر سختى را در جهنّم ، فرو افكنيد» همين است».
ابو حنيفه گفت : تا چيزى سخت تر از اين نقل نكرده ، بلند شويد.