279
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج9

10 / 23

صاحب بن عَبّاد ۱

4026 . از دانشمندان بزرگ و اديبان قرن چهارم هجرى است كه مى گويد :


گفت : صاحبِ اين دين راستين كيست ؟
گفتم : احمد ، بهترين سرور پيامبران!

گفت : پس از پيامبر ، ولايت چه كسى را خالصانه مى پذيرى ؟
گفتم : وصى ، كه خيمه بر ستاره زُحل زده است .

گفت : چه كسى در بستر پيامبر ، فداكارانه آرميد ؟
گفتم : ثابت قدم ترينِ خلق خدا ، در توفان حوادث .

گفت : پيامبر ، دست چه كسى را براى برادرى فشرد ؟
گفتم : آن كه خورشيد ، هنگام غروب ، برايش بازگشت .

گفت : چه كسى را فاطمه ، زهره زهرا ، همسر شد ؟
گفتم : بهترين شخص از ميان پابرهنگان و چكمه پوشان.

گفت: پدر دو نواده پيامبر ـ آن هنكام كه ريشه گرفتند ـ كه بود؟
گفتم : آن كه به موقع ، در ميدان مسابقه ، گوى سبقت را ربود .

گفت : چه كسى در غزوه بدر ، با اعجاز ، برفراز آمد ؟
گفتم : آن كه كوبنده ترينِ بندگان خدا بر سر دشمنان بود.

گفت : شير غزوه احزاب ، چه كسى بود كه شكار مى كرد ؟
گفتم : كشنده عمرو [بن عبدود] دلاور .

گفت : در روز حُنَين ، چه كسى پوست پشمدارهارا را كَند؟
گفتم : همان درو كننده مشركان ، با شتاب و تُندى .

گفت : براى چه كسى ، به خوردن گوشت مرغ بريان ، دعا شد ؟
گفتم : نزديك ترين شخص به خدا و محبوب ترين در نزدش .

گفت : در روز كسا ، چه كسى كنار پيامبر بود ؟
گفتم : بهترين پوشيده شده و زير خرقه برده شده .

گفت : چه كسى در روز غدير ، به سرورى رسيد ؟ روشن كن!
گفتم : آن كه بهترين ولىّ اسلام بود .

گفت : چه كسى به شَرف سوره «هل أتى» نايل آمد ؟
گفتم : بخشنده ترين اهل زمين .

گفت : ركوع كننده اى كه انگشترش را صدقه داد ، كه بود ؟
گفتم : آن كه محكم ترين نيزه را به دشمن كوبيد .

گفت : چه كسى تقسيم كننده آتش [جهنم] است ؟
گفتم : كسى كه انديشه اش شعله ورتر از آتش است .

گفت: چه كسى در مُباهله پيامبر، با اهل بيت پاكش همراه بود ؟
گفتم : همان كه همراه پيامبر بود در حَضَر و سفر .

گفت : چه كسى به هارون ، تشبيه شد تا ما بشناسيمش ؟
گفتم : آن كه هيچ گاه نلغزيد و سقوط نكرد .

گفت : به من بگو كه چه كسى درِ علم پيامبر شد ؟
گفتم : كسانى كه از او درخواست كردند ؛ ولى او درخواست نكرد .

گفت : جنگنده با اقوام بيعت شكن كيست ؟
گفتم : تفسير آن ، در جنگ جمل ، رخ داد .

گفت : چه كسى با پليدها جنگيد ، آن هنگام كه روى به ستم آوردند ؟
گفتم : صفّين ، صفحه عمل بود كه خوبى را آشكار كرد.

گفت : چه كسى ناپاكان را درهم كوبيد ، وقتى كه خروج كردند ؟
گفتم : معناى آن ، در جنگ نهروان برملا شد .

گفت : چه كسى فردا صاحب حوض شريف است ؟
گفتم : كسى كه خاندانش شريف ترين خاندان است .

گفت : چه كسى پرچم حمد را بر دوش مى كشد ؟
گفتم : آن كه هيچ ترس و نگرانى در او نيست .

گفت : همه اينها كه گفتى در يك مرد ، جمع است ؟
گفتم : همه آنچه كه گفتم ، در يك مرد ، جمع است .

گفت : اين كيست ؟ نامش را برايمان بگو !
گفتم : او اميرمؤمنان على است .

1.ابوالقاسم اسماعيل بن ابوالحسن عَبّاد بن عباس طالقانى ، در ۳۲۶ ق ، زاده شد . شخصيت صاحب ، چنان است كه شخص سخندان هم ناتوان از پى بردن به همه ابعاد آن است . بررسى شخصيت او ، به چند جهت نياز دارد : از يك طرف درباره علمش و از سوى ديگر درباره ادبياتش و نيز از جهت سياستمدارى اش و نيز از بزرگى هاى اخلاقى اى كه دارد (از جود سرشار ، شايستگى فراوان و فضايل غيرقابل شمارشش) . شيخ حُرّ عاملى ، او را چنين تعريف كرده است : «محقّق ، متكلّم ، عظيم الشأن و جليل القدر» . ثَعالبى هم او را از جمله «پيشوايان لغت» معرفى كرده كه در كتاب فقه اللغةىِ خويش ، بر آنان اعتماد كرده است . سيدعلى خان ، در الدرجات الرفيعة گفته است كه : «صاحب ، قصيده اى درباره اهل بيت عليهم السلام در هفتاد بيت ، سرود كه الف ندارد و مردم از آن به شگفت آمدند و راويان ، آن را براى همديگر نقل كردند و چونان حركت خورشيد ، در هر شهرى دهان به دهان مى گشت . نيز وى قصايدى سروده كه هر يك فاقد يكى از حروف الفباست و يكى از آنها فاقد واو است» . صاحب در سال ۳۸۵ ق درگذشت (ر. ك : الغدير : ج ۴ ص ۴۲) .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج9
278

10 / 23

الصّاحِبُ بنُ عَبّادٍ ۱

4026 . من جهابذة العلماء والاُدباء في القرن الرابع ، يقول :


قالَت : فَمَن صاحِبُ الدّينِ الحَنيفِ أجِب ؟
فَقُلتُ : أحمَدُ خَيرُ السّادَةِ الرُّسُلِ

قالَت : فَمَن بَعدَهُ تُصفِي الوَلاءَ لَهُ ؟
قُلتُ : الوَصِيُّ الّذي أربى عَلى زُحَلِ

قالَت : فَمَن باتَ مِن فَوقِ الفِراشِ فِدىً ؟
فَقُلتُ : أثبَتُ خَلقِ اللّهِ فِي الوَهَلِ۲

قالَت : فَمَن ذَا الَّذي آخاهُ عَن مِقَةٍ ؟
فَقُلتُ : مَن حازَ رَدَّ الشَّمسِ فِي الطَّفَلِ

قالَت : فَمَن زَوَّجَ الزَّهراءَ فاطمة ؟
فَقُلتُ : أفضَلُ مَن حافٍ ومُنتَعِلِ

قالَت : فَمَن والِدُ السِّبطَينِ إذ فَرَعا ؟
فَقُلتُ : سابِقُ أهلِ السَّبقِ في مَهَلِ

قالَت : فَمَن فازَ في بَدرٍ بِمُعجِزِها ؟
فَقُلتُ : أضرَبُ خَلقِ اللّهِ فِي القُلَلِ

قالَت : فَمَن أسَدُ الأَحزابِ يَفرِسُها ؟
فَقُلتُ : قاتِلُ عَمرِو الضَّيغَمِ البَطَلِ

قالَت : فَيَومَ حُنَينٍ مَن فَرا وبَرا ؟
فَقُلتُ : حاصِدُ أهلِ الشِّركِ فِي عَجَلِ

قالَت : فَمَن ذا دُعِيَ لِلطَّيرِ يَأكُلُهُ ؟
فَقُلتُ : أقرَبُ مَرضِيٍّ ومُنتَحِلِ

قالَت : فَمَن تِلوُهُ يَومَ الكِساءِ أجِب ؟
فَقُلتُ : أفضَلُ مَكسُوٍّ ومُشتَمِلِ

قالَت : فَمَن سادَ في يَومِ «الغَديرِ» أبِنْ ؟
فَقُلتُ : مَن كانَ لِلإِسلامِ خَيرَ وَلِيِّ

قالَت : فَفي مَن أتى في هَل أتى شَرَفٌ ؟
فَقُلتُ : أبْذَلِ أهلِ الأَرضِ لِلنَّفَلِ

قالَت : فَمَن راكِعٌ زَكّى بِخاتَمِهِ ؟
فَقُلتُ : أطعَنُهُم مُذ كانَ بِالأَسَلِ۳

قالَت : فَمَن ذا قَسيمُ النّارِ يُسهِمُها ؟
فَقُلتُ : مَن رَأيُهُ أذكى مِنَ الشُّعَلِ

قالَت : فَمَن باهَلَ الطُّهرُ النَّبِيُّ بِهِ ؟
فَقُلتُ : تاليهِ في حِلٍّ ومُرتَحَلِ

قالَت : فَمَن شِبهُ هارونَ لِنَعرِفَهُ ؟
فَقُلتُ : مَن لَم يَحُل يَوما ولَم يَزُلِ

قالَت : فَمَن ذا غَداً بابُ المَدينَةِ قُل ؟
فَقُلتُ : مَن سَأَلوهُ وَهوَ لَم يَسَلِ

قالَت : فَمَن قاتِلُ الأَقوامِ إذ نَكَثوا ؟
فَقُلتُ : تَفسيرُهُ في وَقعَةِ الجَمَلِ

قالَت : فَمَن حارَبَ الأَرجاسَ إذ قَسَطوا ؟
فَقُلتُ : صِفِّينُ تُبدي صَفحَةَ العَمَلِ

قالَت : فَمَن قارَعَ الأَنجاسَ إذ مَرَقوا ؟
فَقُلتُ : مَعناهُ يَومَ النَّهرَوانِ جَلي

قالَت : فَمَن صاحِبُ الحَوضِ الشَّريفِ غَدا ؟
فَقُلتُ : مَن بَيتُهُ في أشرَفِ الحُلَلِ

قالَت : فَمَن ذا لِواءُ الحَمدِ يَحمِلُهُ ؟
فَقُلتُ : مَن لَم يَكُن فِي الرَّوعِ بِالوَجِلِ

قالَت : أكُلُّ الَّذي قَد قُلتَ في رَجُلٍ ؟
فَقُلتُ : كُلُّ الَّذي قَد قُلتُ في رَجُلِ

قالَت : فَمَن هُوَ هذَا الفَردُ سِمهُ لَنا ؟
فَقُلتُ : ذاكَ أميرُ المُؤمِنينَ عَلِيّ۴

1.هو أبو القاسم إسماعيل بن أبي الحسن عبّاد بن العبّاس الطالقاني : ولد سنة ۳۲۶ ه . نفسيّته من النفسيّات التي أعيت البليغ حدودها ؛ فهي تستدعي الإفاضة في تحليلها من ناحية العلم طورا ، ومن ناحية الأدب تارة ، كما تسترسل القول من وجهة السياسة مرّة ومن وجهة العظمة اُخرى ، إلى جود هامر وفضل وافر ، وفضائل لا تحصى . وصفه شيخنا الحرّ العاملي بأنّه محقّق متكلّم عظيم الشأن جليل القدر ، كما أنّ الثعالبي جعله أحد أئمّة اللغة الذين اعتمد عليهم في كتابه فقه اللغة . وقال السيّد في الدرجات الرفيعة : إنّ الصاحب قال قصيدة معرّاة من الألف التي هي أكثر الحروف دخولاً في المنثور والمنظوم ، وهي في مدح أهل البيت عليهم السلام في سبعين بيتا ، فتعجّب الناس ، وتداولتها الرواة ، فسارت مسير الشمس في كلّ بلدة ، فاستمرّ على تلك الطريقة وعمل قصائد كلّ واحدة منها خالية من حرف واحد من حروف الهجاء وبقيت عليه واحدة تكون خالية من الواو . وتوفّي سنة ۳۸۵ ه بالرّي (راجع الغدير : ج ۴ ص ۴۲) .

2.الوَهَل : الفزع (لسان العرب : ج ۱۱ ص ۷۳۷ «وهل») .

3.الأسَل : الرماح (لسان العرب : ج ۱۱ ص ۱۵ «أسل») .

4.الغدير : ج ۴ ص ۴۰ ، المناقب لابن شهر آشوب : ج ۳ ص ۲۹۳ نحوه .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج9
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: سلطانی، محمدعلی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 56162
صفحه از 551
پرینت  ارسال به