10 / 28
كسايى مروزى ۱
4 . كسايى ، از استادان مسلّم شعر عصر خويش ، سروده است :
فهم كن گر مؤمنى فضل اميرالمؤمنين
فضل حيدر ، شير يزدان ، مرتضاى پاكْ دين
فضل آن كس كز پيمبر بگذرى ، فاضل تر اوست
فضل آن رُكن مسلمانى ، امام المتقين
فضل زَين الأصفيا ، داماد فخر انبيا
كافريدش خالقِ خلق آفرين از آفرين
اى نواصب ! گر ندانى فضل سرّ ذو الجلال
آيت «قُربى» نگه كن و آنِ «أصحاب اليمين»
«قُل تعالوا نَدعُ» بر خوان ، ور ندانى گوش دار
لعنت يزدان ببين از «نَبْتَهِل» تا «كاذبين»
«لا فتى إلّا على» بر خوان و تفسيرش بدان
يا كه گفت و يا كه داند گفت جز روح الأمين؟
آن نبى ، وز انبيا كس نى به علم ، او را نظير
وين ولى ، وز اوليا كس نى به فضل او را قرين
آن چراغ عالم آمد ، وز همه عالم ، بديع
وين امام امّت آمد ، وز همه امّت ، گزين
آن قوام علم و حكمت ، چون مبارك پى قوام!
وين مُعين دين و دنيا ، وز منازل ، بى مُعين
از متابع گشتن او حور يابى با بهشت
وز مخالف گشتن او وَيل يابى با انين
اى به دست ديو ملعون سال و مَه مانده اسير
تكيه كرده بر گمان ، برگشته از عين اليقين!
گر نجات خويش خواهى ، در سفينه ى نوح شو
چند باشى چون رهى تو بينواى دل رهين؟
دامن اولاد حيدر گير و از توفان مترس
گردِ كشتى گير و بنشان اين فَزَع اندر پسين
گر نياسايى تو هرگز ، روزه نگشايى به روز
وز نماز شب هميدون ريش گردانى جبين
بى تولّا بر على و آل او ، دوزخْ تو راست
خوار و بى تسليمى از تسنيم و از خُلد برين
هر كسى كو دل به نقص مرتضى معيوب كرد
نيست آن كس بر دل پيغمبر مكّى مكين
اى به كرسى بر نشسته ، آية الكرسى به دست
نيش زنبوران نگه كن پيش خوان انگبين
گر به تخت و گاه و كرسى غرّه خواهى گشت ، خيز
سجده كن كرسيگران را در نگارستان چين
سيصد و هفتاد سال از وقت پيغمبر گذشت
سير شد منبر ز نام و خوى تگسين و تگين۲
منبرى كآلوده گشت از پاى مروان و يزيد
حقّ صادق كى شناسد و آنِ زين العابدين؟
مرتضى و آل او با ما چه كردند از جفا
ما چه خلعت يافتيم از معتصم يا مستعين؟
كان همه مقتول و مسموم اند و مجروح از جهان
وين همه ميمون و منصورند اميرالفاسقين
اى كسايى! هيچ مَنديش از نواصب وز عدو
تا چنين گويى مناقب ، دل چرا دارى حزين؟۳
1.ابو الحسن مجد الدين كسايى مروزى در سال ۳۴۱ ق ، در مرو به دنيا آمد . سال درگذشت او معلوم نيست . كسايى به مذهب تشيّع ، معتقد بود . وى از استادان مسلّم شعر عصر خويش است و در ابداع مضامين و بيان معانى و توصيفات و ايراد تشبيهات ، مهارتِ بسيار داشت . وى مواعظ و حكمت را در شعر فارسى به كمال رساند . در اواخر عمر ، از مدح خلايق ، روى برگرداند و به سرودن مواعظ و پند روى آورد .
2.به معناى قهرمان و دلاورند .
3.كسايى مروزى (تحقيق : محمّد امين رياحى ، تهران : توس ، ۱۳۶۷ ش) : ص ۹۳ .