411
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج9

۴۰۵۸.مسند ابن حنبلـ به نقل از اِياس بن عفيف كِنْدى ، از پدرش ـ : من مردى تاجر بودم . به حج رفتم و نزد عبّاس بن عبد المطّلب رفتم تا چيزى از او ـ كه مردى بازرگان بود ـ بخرم . به خدا سوگند ، در مِنا نزد او بودم كه مردى از چادرى نزديك به او خارج شد . سپس به خورشيد نگاه كرد . وقتى خورشيد را ديد كه از وسط آسمان گذشت ، برخاست و به نماز ايستاد .
آن‏گاه ، زنى از همان چادرى كه آن مرد بيرون آمده بود ، بيرون آمد و پشت سرِ او ايستاد و شروع به نماز خواندن كرد . آن‏گاه ، نوجوانى در حدّ بلوغ ، از همان چادر بيرون آمد و با او به نماز ايستاد .
به عبّاس گفتم: اى عبّاس! اين كيست؟
گفت: اين، محمّد بن عبد اللّه‏ بن عبدالمطّلب، پسرِ برادرم است .
گفتم : اين زن كيست؟
گفت : همسرش خديجه دختر خُوَيلِد است .
گفتم : اين جوان كيست؟
گفت : او پسر عمويش على بن ابى طالب است .
گفتم : چه كار مى‏كند؟ گفت : نماز مى‏خواند و مى‏پندارد كه پيامبر است و جز همسرش و پسر عمويش ، همين جوان ، كسى در اين كار از او پيروى نمى‏كند ، و مى‏پندارد كه گنج‏هاى كسرا و قيصر ، براى او گشوده خواهد شد .
[ اِياس مى‏گويد : ] عفيف كه پسر عموى اشعث بن قيس است و بعدا اسلام آورد و اسلام نيكويى داشت ، مى‏گفت : اگر خداوند ، آن روزْ اسلام را به من ارزانى مى‏داشت ، در كنار على بن ابى طالب ، سومين مسلمان بودم .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج9
410

۴۰۵۸.مسند ابن حنبل عن إياس بن عفيف الكندي عن أبيه : كُنتُ امرَأً تاجِرا ، فَقَدِمتُ الحَجَّ فَأَتَيتُ العَبّاسَ بنَ عَبدِ المُطَّلِبِ لِأَبتاعَ مِنهُ بَعضَ التِّجارَةِ ، وكانَ امرَأً تاجِرا ، فَوَاللّه‏ِ إنّي لَعِندَهُ ـ بِمِنىً ـ إذ خَرَجَ رَجُلٌ مِن خِباءٍ قَريبٍ مِنهُ ، فَنَظَرَ إلَى الشَّمسِ ، فَلَمّا رَآها مالَت ـ يَعني : قامَ يُصَلّي ـ .
قالَ : ثُمَّ خَرَجَتِ امرَأَةٌ مِن ذلِكَ الخِباءِ الَّذي خَرَجَ مِنهُ ذلِكَ الرَّجُلُ ، فَقامَت خَلفَهُ تُصَلّي ، ثُمَّ خَرَجَ غُلامٌ حينَ راهَقَ الحُلُمَ مِن ذلِكَ الخِباءِ ، فَقامَ مَعَهُ يُصَلّي .
قالَ : فَقُلتُ لِلعَبّاسِ : مَن هذا يا عَبّاسُ ؟
قالَ : هذا مُحَمَّدُ بنُ عَبدِ اللّه‏ِ بنِ عَبدِ المُطَّلِبِ ابنُ أخي .
قالَ : فَقُلتُ : مَن هذِهِ المَرأَةُ ؟ قالَ : هذِهِ امرَأَتُهُ خَديجَةُ ابنَةُ خُوَيلِدٍ .
قالَ : قُلتُ : مَن هذَا الفَتى ؟ قالَ : هذا عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ ابنُ عَمِّهِ .
قالَ : فَقُلتُ : فَما هذَا الَّذي يَصنَعُ ؟
قالَ : يُصَلّي ، وهُوَ يَزعُمُ أنَّهُ نَبِيٌّ ، ولَم يَتبَعهُ عَلى أمرِهِ إلَا امرَأَتُهُ وَابنُ عَمِّهِ هذَا الفَتى ، وهُوَ يَزعُمُ أنَّهُ سَيُفتَحُ عَلَيهِ كُنوزُ كَسرى وقَيصَرَ .
قالَ : فَكانَ عَفيفٌ ـ وهُوَ ابنُ عَمِّ الأَشعَثِ بنِ قَيسٍ ـ يَقولُ ـ وأسلَمَ بَعدَ ذلِكَ فَحَسُنَ إسلامُهُ ـ : لَو كانَ اللّه‏ُ رَزَقَنِي الإِسلامَ يَومَئِذٍ فَأَكونَ ثالِثا مَعَ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ رضى‏الله‏عنه . ۱

1.مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۴۴۸ ح ۱۷۸۷ ، المستدرك على الصحيحين : ج ۳ ص ۲۰۲ ح ۴۸۴۲ ، المعجم الكبير : ج ۱۸ ص ۱۰۰ ح ۱۸۱ ، دلائل النبوّة للبيهقي : ج ۲ ص ۱۶۲ ، تاريخ الطبري : ج ۲ ص ۳۱۱ ، الاستيعاب : ج ۳ ص ۲۰۱ الرقم ۱۸۷۵ و ص ۳۱۱ الرقم ۲۰۵۹ ، الإصابة : ج ۴ ص ۴۲۵ الرقم ۵۶۰۲ ، البداية والنهاية : ج ۳ ص ۲۵ ؛ المناقب للكوفي : ج ۱ ص ۲۶۱ ح ۱۷۳ كلّها نحوه ، كشف الغمّة : ج ۱ ص ۸۴ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج9
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: سلطانی، محمدعلی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 56542
صفحه از 551
پرینت  ارسال به