441
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج9

خانه پيامبر خدا و خديجه و من ـ كه سومين آنها بودم ـ در هيچ خانه‏اى مسلمانى راه نيافته بود؛ نور وحى و رسالت را مى‏ديدم و بوى نبوّت را استشمام مى‏كردم.
هنگامى كه وحى بر او فرود آمد ، ناله شيطان را شنيدم و پرسيدم: اى پيامبر خدا! اين ناله چيست؟ فرمود: «اين ، شيطان است كه از پرستيده شدن نا اميد گشته است. تو آنچه را كه مى‏شنوم ، مى‏شنوى و آنچه را كه مى‏بينم ، مى‏بينى ، جز آن كه تو پيامبر نيستى امّا وزير (دستْ‏يار) من و به [ مسير] خيرى». 1
ابن ابى الحديد در بيان اين كلام حضرت كه مى‏فرمايد: «من بر فطرت به دنيا آمدم و به ايمان و هجرت ، پيشى گرفتم» 2 ، مى‏گويد:
منظور ايشان از تولّد بر فطرت ، اين است كه وى در روزگار جاهليت به دنيا نيامده است؛ چون وى سى سال پس از عام الفيل به دنيا آمده است و پيامبر خدا چهل سال پس از عام الفيل به پيامبرى مبعوث شده است .
و در اخبار صحيح آمده است كه پيامبر اكرم ، ده سال پيش از رسالت ، صدا [ ى وحى ]را مى‏شنيد و نور را مى‏ديد؛ امّا كسى او را مخاطب قرار نمى‏داد و اين ، دوران آمادگى براى رسالت آن حضرت بود.
بنابر اين ، ده سال ياد شده چون روزگار رسالت آن حضرت به شمار مى‏آيد و كسى كه در اين ده سال به دنيا آمده باشد ، اگر در دامن پيامبر باشد و او تربيت او را بر عهده گيرد ، چنين شخصى در روزگارى چون روزگار نبوّت به دنيا آمده است و در روزگار جاهليت محض به دنيا نيامده است. از اين روى ، حال وى نسبت به ديگر صحابيان كه ادّعاى همانندى آنان با او در فضل مى‏شود ، متفاوت است.
گزارش شده سالى كه على عليه ‏السلام به دنيا آمد ، سالى بود كه رسالت پيامبر خدا آغاز شد ، بانگ‏هايى را از سنگ‏ها و درختان مى‏شنيد،ديدگانش روشن گشته‏بود و نورها و

1.نهج البلاغه : خطبه ۱۹۲ .

2.نهج البلاغه : خطبه ۵۷ .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج9
440

«وقَد عَلِمتُم مَوضِعي مِن رَسولِ اللّه‏ِ صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله بِالقَرابَةِ القَريبَةِ ، وَالمَنزِلَةِ الخَصيصَةِ . وَضَعَني في حِجرِهِ وأنَا وَلَدٌ يَضُمُّني إلى صَدرِهِ ، ويَكنُفُني في فِراشِهِ ، ويُمِسُّني جَسَدَهُ ، ويُشِمُّني عَرفَهُ 1 . وكانَ يَمضَغُ الشَّيءَ ثُمَّ يُلقِمُنيهِ . وما وَجَدَ لي كَذبَةً في قَولٍ ، ولا خَطلَةً في فِعلٍ . ولَقَد قَرَنَ اللّه‏ُ بِهِ صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله مِن لَدُن أن كانَ فَطيما أعظَمَ مَلَكٍ مِن مَلائِكَتِهِ يَسلُكُ بِهِ طَريقَ المَكارمِ ، ومَحاسِنَ أخلاقِ العالَمِ ، لَيلَهُ ونَهارَهُ . ولَقَد كُنتُ أتَّبِعُهُ اتِّباعَ الفَصيلِ أثَرَ اُمِّهِ ، يَرفَعُ لي في كُلِّ يَومٍ مِن أخلاقِهِ عَلَما ، ويَأمُرُني بِالاِقتِداءِ بِهِ . ولَقَد كانَ يُجاوِرُ في كُلِّ سَنَةٍ بِحِراءَ فَأَراهُ ، ولا يَراهُ غَيري . ولَم يَجمَع بَيتٌ واحِدٌ يَومَئِذٍ فِي الإِسلامِ غَيرَ رَسولِ اللّه‏ِ صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله وخَديجَةَ وأنَا ثالِثُهُما . أرى نورَ الوَحي وَالرِّسالَةِ ، وأشُمُّ ريحَ النُّبُوَّةِ .
ولَقَد سَمِعتُ رَنَّةَ الشَّيطانِ حينَ نَزَلَ الوَحيُ عَلَيهِ صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّه‏ِ ، ما هذِهِ الرَّنَّةُ ؟ فَقالَ : هذَا الشَّيطانُ قَد أيِسَ مِن عِبادَتِهِ . إنَّكَ تَسمَعُ ما أسمَعُ ، وتَرى ما أرى ، إلّا أنَّكَ لَستَ بِنَبِيٍّ ، ولكِنَّكَ لَوَزيرٌ وإنَّكَ لَعَلى خَيرٍ» .
جايگاه خويشاوندى نزديك مرا نسبت به پيامبر خدا و موقعيّت ويژه مرا مى‏دانيد. آن‏گاه كه كودك بودم ، مرا در كنار خود مى‏نهاد و بر سينه‏اش مى‏فِشُرد و مرا در بستر خود مى‏خوابانْد . تنم را به تنش مى‏سود و بوى خويش را به من مى‏بويانْد. گاه چيزى را مى‏جَويد و آن را به من مى‏خورانيد و از من دروغى در گفتار و اشتباهى در كردار نديد.
خداوند ، بزرگ‏ترين فرشته خود را از هنگام از شير گرفته شدنش ، شب و روز هم‏نشينش ساخت تا راه‏هاى بزرگوارى را بدو بنماياند و خوى‏هاى نيكوى جهان را در او فراهم آورد.
و من ، همواره چون بچّه شترى به دنبال مادر ، در پى او بودم. هر روز براى من از اخلاق خود ، نشانى بر پا مى‏داشت و مرا به پيروى آن فرمان مى‏داد. هر سال در حِرا خلوت مى‏گُزيد و من او را مى‏ديدم و جز من ، كسى وى را نمى‏ديد. در آن وقت ، جز

1.العَرْف : الريح الطيّبة (النهاية : ج ۳ ص ۲۱۷ «عرف») .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج9
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: سلطانی، محمدعلی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 56578
صفحه از 551
پرینت  ارسال به