۴۱۴۸.المحاسنـ بهنقل از حَبّه عُرَنى ـ : براىامير مؤمنان، ظرف پالودهاى آوردند و در نزدش نهادند . به زلالى و خوبى آن نگاهى افكند و انگشت خود را در آن فرو برد و آن گاه ، انگشت خود را تكان داد و چيزى برنداشت و تنها انگشت خود را چشيد و فرمود : «حلالِ خوشگوار است و حرام نيست ؛ امّا من نمىخواهم خود را به چيزى كه بدان عادت ندارم ، معتاد سازم . آن را از پيش من برداريد». آن را برداشتند .
۴۱۴۹.شرح الأخبارـ به نقل از زُهْرى ـ : به ما گزارش شده كه [ على عليه السلام ] هوس جگر كباب شده با نان شيرمال ۱ كرده بود و يك سال بود كه چنين چيزى را مىخواست . روزى در حالى كه روزه بود ، آن را به حسن عليه السلام يادآورى كرد و او اين غذا را برايش آماده كرد . هنگامى كه مىخواست افطار كند ، آن را نزد ايشان آورد . در همين هنگام ، بينوايى به درِ خانه آمد . [ على عليه السلام ] فرمود : «پسرم اين را به او بده تا فرداى قيامت ، در نامه عملمان اين آيه خوانده نشود : «نعمتهاى پاكيزه خود را در زندگى دنيايتان [ خودخواهانه ]صرف كرديد و از آنها برخوردار شديد» » .
۴۱۵۰.امام على عليه السلامـ هنگامى كه جامهاى كهنه و وصلهدار بر تن داشت و به وى يادآور شدند ـ : دل به اين وسيله ، فروتن مىشود و هوس ، سركوب مىگردد و مؤمنان ، بدان اقتدا مىكنند . دنيا و آخرت ، دو دشمن متفاوتاند و دو راه جدا هستند . آن كه دنيا را دوست بدارد و بدان روى آورد ، آخرت را بد مىشمارد و دشمن مىدارد . آن دو چون مشرق و مغرباند و رونده بين آن دو ، هر مقدار به يكى نزديك شود ، از آن ديگرى دور مىگردد و آن دو هوويند .
۴۱۵۱.الزهدـ به نقل از ابو نوار كرباس فروش ـ : على بن ابى طالب عليه السلام به همراه غلامى نزد من آمد و از من ، دو پيراهن كرباس خريد . آنگاه به غلامش فرمود : «هر كدام را كه مىخواهى ، انتخاب كن» .
او يكى را برگزيد و على عليه السلام آن ديگرى را برداشت و پوشيد و دست خود را كشيد و [ به غلام ] فرمود : «آن مقدار از پارچه را كه از دست من زيادى است، كوتاه
كن» . آن را قطع كرد و لبهاش را برگردانْد . سپس [ دوباره آن را ] پوشيد و رفت .