۴۱۸۳.المناقب ، ابن شهر آشوبـ درباره بردبارى على عليه السلام ـ: روزى ابوهريره ـ كه در روز قبل ، عليه على عليه السلام سخن گفته بود و به گوش او رسانده بود ـ ، نزد او آمد و نياز خودش را مطرح كرد . على عليه السلام نيازش را برآورده ساخت . ياران على عليه السلام وى را سرزنش كردند . فرمود : «من شرمگين مى شوم كه نادانى او بر دانش من ، گناه او بر گذشت من ، و نياز او بر بخشش من غلبه پيدا كند» .
۴۱۸۴.شرح نهج البلاغةـ به نقل از شَعبى ، در توصيف بخشش امام عليه السلام ـ: بخشنده ترينِ مردم بود . بر مَنشى بود كه خدا آن را دوست مى داشت : سخاوت و بخشندگى . هرگز به حاجتخواهى پاسخ «نه» نداد .
۴۱۸۵.شرح نهج البلاغة :معاوية بن ابى سفيان ، دشمن كينه توز على عليه السلام كه در عيبجويى از او و لكّه دار كردن شخصيت او تلاش مى كرد ، به محفن بن ابى محفن ضِبّى در مقابل اين سخن او كه گفت : «از نزد بخيل ترين مردم مى آيم» ، گفت : واى بر تو! چه طور مى گويى او بخيل ترينِ مردم است؟ اگر او انبارى از طلا و انبارى از كاه مى داشت ، انبار طلايش را زودتر از انبار كاهش مى بخشيد.
۴۱۸۶.شرح نهج البلاغةـ در بيان فضايل على عليه السلام ـ: و امّا در سخاوت و بخشندگى كه حال او آشكار است . روزه مى گرفت و گرسنه مى ماند و با توشه اش ايثار مى كرد و درباره او نازل شد : «و به [ پاس ]دوستى [ خدا] ، بينوا و يتيم و اسير را خوراك مى دادند. ما براى خشنودى خداست كه شما را خوراك مى دهيم و پاداش و سپاسى از شما نمى خواهيم» .
مفسّران گزارش كرده اند كه او [ روزى كه ] بيش از چهار درهم نداشت ، شبانگاهانْ درهمى ، روزْ درهمى ، به خفا درهمى ، و آشكارا درهمى بخشيد و درباره او چنين نازل شد : «كسانى كه اموال خود را شب و روز ، و نهان و آشكار انفاق مى كنند» .