65
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج9

۳۹۲۵.تاريخ الطبرىـ به نقل از عمرو بن عاص ، خطاب به معاويه ـ: سوگند به خدا، به خاطر خون خليفه در كنار تو نجنگيديم . دل از اين قصّه ، چركين است؛ چون ما با كسى جنگيديم كه سابقه ، فضل و خويشى اش [ با پيامبر خدا] را مى دانيم؛ بلكه هدف ما تنها رسيدن به دنيا بود.

۳۹۲۶.المناقب ، خوارزمىـ به نقل از عمرو بن عاص ، در نامه اى كه پيش از پيوستن به معاويه به او نوشته است ـ: واى بر تو اى معاويه! آيا تو نمى دانى كه ابو الحسن ، جان خودش را براى پيامبر خدا فدا كرده است ... و پيامبر صلى الله عليه و آله ، درباره او در روز غدير خم فرمود : «هر كس كه من مولاى اويم ، على ، مولاى اوست. پروردگارا! دوستدار او را دوست بدار ، و دشمن او را دشمن دار. يار او را يارى كن و بى ياور سازِ او را بى ياور كن»؟

۳۹۲۷.تاريخ اليعقوبىـ در يادكردِ آمدن عمرو بن عاص به نزد معاويه و بيعتش با او ـ: عمرو بن عاص ، نزد معاويه آمد و جريان على عليه السلام را مورد مذاكره قرار دادند. عمرو عاص گفت : امّا على؛ سوگند به خدا كه عرب، بين تو و بين او در هيچ چيزى هماوردى قائل نيست. او در جنگ ، از بهره اى برخوردار است كه هيچ كدام از قريش برخوردار نيستند ، مگر آن كه بخواهى ستم روا دارى.
گفت : راست گفتى؛ امّا ما با آنچه در دستمان است ، با او مى جنگيم و كشته شدن عثمان را به گردن او مى اندازيم.
عمرو عاص گفت : چه بدبختى! من و تو سزاوارترينْ كسانى هستيم كه بايد از عثمان، ياد نكنيم.
گفت : چرا؟
گفت : امّا تو ، با آن كه مردم شام با تو بودند ، تنهايش گذاشتى تا آن كه از يزيد بن اسد بجلى يارى خواست و او به سويش رفت؛ و امّا من ، آشكارا او را رها كردم و به فلسطين گريختم.
معاويه گفت : اينها را رها كن. دست دراز كن و با من بيعت كن.
گفت : نه ، سوگند به خدا، دين خودم را به تو نمى دهم ، مگر آن كه از دنيايت چيزى برگيرم.
معاويه گفت : مصر ، پيشكشِ تو.


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج9
64

۳۹۲۵.تاريخ الطبري عن عمرو بن العاصـ لِمُعاوِيَةَ ـ: أما وَاللّهِ إن ۱ قاتَلنا مَعَكَ نَطلُبُ بِدَمِ الخَليفَةِ ؛ إنَّ فِي النَّفسِ مِن ذلِكَ ما فيها ، حَيثُ نُقاتِلُ مَن تَعلَمُ سابِقَتَهُ ، وفَضلَهُ وقَرابَتَهُ ، ولَكِنّا إنَّما أرَدنا هذِهِ الدُّنيا . ۲

۳۹۲۶.المناقب للخوارزمي عن عمرو بن العاصـ فيما كَتَبَهُ إلى مُعاوِيَةَ قَبلَ التِحاقِهِ بِهِ ـ: وَيحَكَ يا مُعاوِيَةُ ! أما عَلِمتَ أنَّ أبا حَسَنٍ بَذَلَ نَفسَهُ بَينَ يَدَي رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ... وقَد قالَ فيهِ يَومَ غَديرِ خُمٍّ : «ألا مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِيٌّ مَولاهُ ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ ، وعادِ مَن عاداهُ ، وَانصُر مَن نَصَرَهُ ، وَاخذُل مَن خَذَلَهُ» . ۳

۳۹۲۷.تاريخ اليعقوبيـ في ذِكرِ قُدومِ عَمرِو بنِ العاصِ عَلى مُعاوِيَةَ وبَيعَتِهِ لَهُ ـ: قَدِمَ عَلى مُعاوِيَةَ ، فَذاكَرَهُ أمرَهُ ، فَقالَ لَهُ : أمّا عَلِيٌّ ، فَوَاللّهِ لا تُساوِي العَرَبُ بَينَكَ وبَينَهُ في شَيءٍ مِنَ الأَشياءِ ، وإنَّ لَهُ فِي الحَربِ لَحَظّا ما هُوَ لِأَحَدٍ مِن قُرَيشٍ إلّا أن تَظلِمَهُ . قالَ : صَدَقتَ ، ولكِنّا نُقاتِلُهُ عَلى ما في أيدينا ، ونُلزِمُهُ قَتلَ عُثمانَ!!
قالَ : عَمرٌو : وَا سَوأَتاه ! إنَّ أحَقَّ النّاسِ أن لا يَذكُرَ عُثمانَ لا أنَا ولا أنتَ . قالَ : ولِمَ وَيحَكَ ؟ قالَ : أمّا أنتَ فَخَذَلتَهُ ومَعَكَ أهلُ الشّامِ حَتَّى استَغاثَ بِيَزيدَ بنِ أسَدٍ البَجَلِيِّ ، فَسارَ إلَيهِ ، وأمّا أنَا فَتَرَكتُهُ عِيانا ، وهَرَبتُ إلى فِلَسطينَ .
فَقالَ مُعاوِيَةُ : دَعني مِن هذا ! مُدَّ يَدَكَ فَبايِعني ! قالَ : لا ، لَعَمرُ اللّهِ لا اُعطيكَ ديني حَتّى آخُذَ مِن دُنياكَ . قالَ لَهُ مُعاوِيَةُ : لَكَ مِصرُ طُعمَةً . ۴

1.«إنْ» هنا نافية بمعنى «ما» ، و«إنّ» وما بعدها بمنزلة التعليل لما قبلها .

2.تاريخ الطبري : ج ۴ ص ۵۶۱ ، الكامل في التاريخ : ج ۲ ص ۳۵۸ وفيه «تقاتل» بدل «نقاتل» .

3.المناقب للخوارزمي : ص ۱۹۹ ح ۲۴۰ .

4.تاريخ اليعقوبي : ج ۲ ص ۱۸۶ ، وقعة صفّين : ص ۳۷ وفيه صدره إلى «إلّا أن تظلمه» ؛ أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۷۳ ، الإمامة والسياسة : ج ۱ ص ۱۱۸ نحوه .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج9
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: سلطانی، محمدعلی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 56766
صفحه از 551
پرینت  ارسال به