3 . كلام پيامبر صلى الله عليه و آله ، روزنه اى براى شناخت مولا
على عليه السلام راز ناشناخته هستى است . و آيا براى گشودن چهره اين راز، راهى جز يارى گرفتن از «داناترين و رازْ آگاه ترين» چهره هستى وجود دارد؟! پيامبر صلى الله عليه و آله از سويى رازْ آشناترين چهره هستى است و از سوى ديگر ، معلّم ، مربّى و همگام و همراه مولا . پيامبر صلى الله عليه و آله على عليه السلام را از خُردسالى بر دامن گرفته و پيام ربّانى وحى را در زواياى جانش زمزمه كرده واعماق وجود او را با عطر آموزه هاى الهى ، عطرآگين ساخته و بدين سان، همه وجود او را چون آينه اى شفّاف، پيش روى دارد و چون از او مى گويد، از چنين نگاهى مى گويد . به اين توصيف زيبا وگوياى على عليه السلام درباره پيوند خود با پيامبر صلى الله عليه و آله بنگريد :
در زمانى كه خردسال بودم،مرا در آغوشش مى نشانْد ، به سينه اش مى فشرْد ، در رخت خوابش مى خوابانْد ، تنش را به تنم مى ساييد،بوى بدنش را به مشامم مى رساند و خوراكى را مى جويد و در دهانم مى گذاشت . نه در سخن گفتن، دروغى از من شنيد و نه در كردارم لغزشى يافت . [ محمد صلى الله عليه و آله ]از دورانى كه از شير گرفته شد ، خداوند متعال ، بزرگ ترين فرشته از فرشتگانش را همراهش كرد تا شب و روز به راه بزرگوارى ها و خوى هاى نيكوى جهان ، رهنمونش كرد و من همچون بچّه شترى كه پا در جا پاى مادرش مى نهد ، دنبالش مى رفتم . در هر روز، نشانى از اخلاقش را فرا رويم برمى افراشت و به من دستور مى داد تا از آن پيروى كنم . هر سال در حِرا سُكنا مى گزيد و من وى را مى ديدم و جز من ، كسى او را نمى ديد . در آن روزها ، اسلام ، جز به خانه پيامبر خدا كه وى و خديجه در آن بودند و من سومين آنها بودم ، وارد نشده بود . من نور وحى و رسالت را مى ديدم و عطر نبوّت را مى بوييدم و هنگامى كه وحى بر آن حضرت نازل شد ، ناله شيطان را شنيدم و گفتم : اى پيامبر خدا ! اين ناله چيست؟ فرمود : «اين شيطان است كه از پرستيده شدن ، نااميد گشته است . آنچه را كه من مى شنوم ، تو مى شنوى ، و آنچه را كه مى بينم ، مى بينى ؛ جز آن كه تو پيامبر نيستى ؛ امّا تو وزيرى و تو بر مسير خيرى».۱
از سوى ديگر، پيامبر صلى الله عليه و آله به منبع وحى و الهام، اتّصال دارد و آنچه مى گويد، بازتاب جلوه هاى ربّانى است و انعكاس حقايق وحيانى ، وتبلور كلام سبحانى . پس چون از على عليه السلام سخن مى گويد ، چنان است كه گويا خداوند سبحان ، از على مى گويد و از منزلت والاى او پرده مى گيرد ، ورازها و رمزهاى شخصيت والاى آن پيشواى انسانيت را مى گشايد.
از نگاهى ديگر ، على عليه السلام همبر وهمتاى پيامبر صلى الله عليه و آله است و بر اساس كلام بلند الهى : «جان هايمان و جان هايتان»، على عليه السلام جان پيامبر صلى الله عليه و آله است و دارنده تمام مقامات ظاهرى وباطنى ايشان ، بجز نبوت. وچون پيامبر صلى الله عليه و آله از على سخن مى گويد ، واز شايستگى هاى او پرده بر مى گيرد ، به واقع ، امتداد وجودى خود را در پيش ديدها مى نهد و همتاى خود را براى اهداف بلند ودراز مدّت سياسى ، اجتماعى و ... امّت اسلامى مى شناسانَد و بهترين وبرترين وارجمندترين چهره رشد يافته در تربيت اسلام و باليده در پرتو انوار الهى را به مردمان معرّفى مى كند.