181
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج8

۳۴۶۵.الرياض النضرةـ به نقل از جابر ـ: پيامبر خدا به على عليه السلام فرمود : «از عمران بن حصين، عيادت كن كه بيمار است». على عليه السلام به ديدار وى رفت . معاذ و ابو هريره هم نزد او بودند. عمران، چشم بر على عليه السلام تيز كرد و گفت : از پيامبر خدا شنيدم كه مى فرمود : «نگاه كردن به على ، عبادت است».

۳۴۶۶.تاريخ دمشقـ به نقل از عايشه ـ: به پدرم گفتم : تو را مى بينم كه به على بن ابى طالب ، نگاه طولانى مى كنى؟!
در پاسخم گفت : دختركم! از پيامبر خدا شنيدم كه مى فرمود : «نگاه كردن به چهره على، عبادت است».

۳۴۶۷.جامع الأحاديثـ به نقل از عايشه ـ: على بن ابى طالب ، در بيمارى پدرم كه در آن درگذشت، بر وى وارد شد. پدرم شروع به نگاه كردن به او كرد و چشم از او برنمى داشت. هنگامى كه على عليه السلام بيرون رفت، گفتم : پدر! ديدم كه به على نگاه مى كردى و چشم از وى بر نمى داشتى؟! گفت : دختركم! اگر چنين كارى مى كنم، به دليل آن است كه از پيامبر خدا شنيدم كه مى فرمود : «نگاه كردن به على، عبادت است».

۳۴۶۸.تاريخ دمشقـ به نقل از يونس ، آزاد شده رشيد ـ: من بالاى سرِ مأمون ايستاده بودم و يحيى ابن اكثم قاضى، ۱ نزد وى بود. از على عليه السلام و فضايلش ياد كردند. مأمون گفت : از رشيد شنيدم كه مى گفت از مهدى شنيدم كه مى گفت از منصور شنيدم كه مى گفت از پدرم شنيدم كه مى گفت از جدّم شنيدم كه مى گفت از ابن عبّاس شنيدم كه مى گفت : عثمان، نزد على عليه السلام برگشت و از وى خواست كه نزد وى آيد و على عليه السلام ، نزد او رفت. عثمان به على عليه السلام خيره شد . على عليه السلام به وى گفت : «عثمان! تو را چه شده است كه چنين خيره به من نگاه مى كنى؟».
عثمان گفت : از پيامبر خدا شنيدم كه مى فرمود : «نگاه كردن به على، عبادت است».

1.يحيى بن اكثم ، در زمان مأمون ، هفتمين خليفه عبّاسى ، قاضى بصره و نيز قاضى القضات بغداد بود . مأمون ، فرزند هارون الرشيد ، پنجمين خليفه عبّاسى بود ، مهدى سومين خليفه و منصور ، دومين خليفه عبّاسى به شمار مى آيد. پدر منصور ، محمّد و كنيه اش ابو جعفر بود. محمّد ، فرزند على و على ، فرزند عبد اللّه بن عبّاس بود .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج8
180

۳۴۶۵.الرياض النضرة عن جابر :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لِعَلِيٍّ عليه السلام : عُد عِمرانَ بنَ الحُصَينِ فَإِنَّهُ مَريضٌ ، فَأَتاهُ وعِندَهُ مُعاذٌ وأبو هُرَيرَةُ ، فَأَقبَلَ عِمرانُ يُحِدُّ النَّظَرَ إلى عَلِيٍّ ، فَقالَ : سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : النَّظَرُ إلى عَلِيٍّ عِبادَةٌ . ۱

۳۴۶۶.تاريخ دمشق عن عائشة :قُلتُ لِأَبي : إنّي أراكَ تُطيلُ النَّظَرَ إلى عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ ! فَقالَ لي : يا بُنَيَّةُ ، سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : النَّظَرُ في وَجهِ عَلِيٍّ عِبادَةٌ . ۲

۳۴۶۷.جامع الأحاديث للقمّي عن عائشة :دَخَلَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام عَلى أبي في مَرَضِهِ الَّذي قَبَضَهُ اللّهُ فيهِ ، فَجَعَلَ أبي يَنظُرُ إلَيهِ فَما يُزيغُ بَصَرَهُ عَنهُ . فَلَمّا خَرَجَ عَلِيٌّ عليه السلام فَقُلتُ : يا أبَةِ ، رَأَيتُكَ تَنظُرُ إلى عَلِيٍّ عليه السلام فَما تُزيغُ بَصَرَكَ عَنهُ ! قالَ : يا بُنَيَّةُ ، إن أفعَل هذا فَقَد سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : النَّظَرُ إلى عَلِيٍّ عِبادَةٌ . ۳

۳۴۶۸.تاريخ دمشق عن يونس مولى الرشيد :كُنتُ واقِفا عَلى رَأسِ المَأمونِ وعِندَهُ يَحيَى بنُ أكثَمَ القاضي ، فَذَكَروا عَلِيّا وفَضلَهُ ، فَقالَ المَأمونُ : سَمِعتُ الرَّشيدَ يَقولُ : سَمِعتُ المَهدِيَّ يَقولُ : سَمِعتُ المَنصورَ يَقولُ : سَمِعتُ أبي يَقولُ : سَمِعتُ جَدّي يَقولُ سَمِعتُ ابنَ عَبّاسٍ يَقولُ : رَجَعَ عُثمانُ إلى عَلِيٍّ فَسَأَلَهُ المَصيرَ إلَيهِ ، فَصار إلَيهِ ، فَجَعَلَ يَحُدُّ النَّظَرَ إلَيهِ ، فَقالَ لَهُ عَلِيٌّ : ما لَكَ يا عُثمانُ ، ما لَكَ تَحُدُّ النَّظَرَ إلَيَّ ؟ قالَ : سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : النَّظَرُ إلى عَلِيٍّ عِبادَةٌ . ۴

1.الرياض النضرة : ج ۳ ص ۱۹۷ ، ذخائر العقبى : ص ۱۷۱ وراجع المناقب للخوارزمي : ص ۳۶۱ ح ۳۷۴ وتاريخ دمشق : ج ۴۲ ص ۳۵۴ ح ۸۹۴۲ .

2.تاريخ دمشق : ج ۴۲ ص ۳۵۰ ح ۸۹۳۳ و ح ۸۹۳۲ نحوه ، الرياض النضرة : ج ۳ ص ۱۹۶ ، المناقب لابن المغازلي : ص ۲۱۰ ح ۲۵۲ و ح ۲۵۳ .

3.جامع الأحاديث للقمّي : ص ۲۴۹ ح ۱۲ ، مائة منقبة : ص ۱۳۸ ح ۸۴ وفي آخره «إلى وجه عليّ» بدل «إلى عليّ» وراجع المناقب للخوارزمي : ص ۳۶۲ ح ۳۷۵ .

4.تاريخ دمشق : ج ۴۲ ص ۳۵۰ ح ۸۹۳۴ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج8
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: سلطانی، محمدعلی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 88999
صفحه از 578
پرینت  ارسال به