211
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج8

۳۵۳۱.كشف الغُمّة :على عليه السلام گفت : اى پيامبر خدا! آيا در بهشت مى توانيم هرگاه كه خواستيم، تو را زيارت كنيم؟
فرمود : «اى على! هر پيامبرى رفيقى دارد ؛ اوّلين كس از امتش كه به او ايمان آورده است».
سپس هنگامى كه اين آيه نازل شد : «آنان با كسانى محشور خواهند بود كه خداوند، ايشان را گرامى داشته است : پيامبران و راستان و شهيدان وشايستگان! و آنان چه نيكو همدم هايى هستند!» ، پيامبر خدا، على عليه السلام را فراخوانْد و فرمود : «خداوند، پاسخ آنچه را كه پرسيدى، فرو فرستاد و تو را رفيق من قرار داد؛ چون اوّلين كسى بودى كه ايمان آوردى، و چون تو صدّيق اكبرى».

۳۵۳۲.تاريخ دمشقـ به نقل از زيد بن ابى اوفى ـ: در مسجد پيامبر خدا بر وى وارد شدم. فرمود : «فلانى پسر فلانى كجاست؟» و به چهره يارانش نگاه مى كرد.
[ زيد، آن گاه ، حديث برادرى اصحاب را يادآور شد كه در آن است : ]على عليه السلام گفت : وقتى ديدم با يارانت بجز من، چنان رفتار كردى [ و همه را با هم برادر ساختى]، روح [ از تن] من رفت و پشتم شكست. اگر اين كار به خاطر ناخشنودى از على است، گذشت و بخشش از توست.
پيامبر خدا فرمود : «سوگند به آن كه مرا به حق بر انگيخت ، تو را جز براى خودم نگه نداشتم. تو نسبت به من، چون هارون نسبت به موسى هستى، جز آن كه پيامبرى پس از من نيست و تو برادر و وارث منى».
گفت : چه چيز را از تو به ارث خواهم برد، اى پيامبر خدا؟
فرمود : «آنچه را كه پيامبران پيش از من ، به ارث گذاشتند».
گفت: پيامبران پيش از تو چه چيز را به ارث گذاشتند؟
فرمود : «كتاب پروردگارشان و سنّت پيامبرشان را . و تو به همراه فاطمه، دخترم، در قصر من در بهشت هستى و تو برادر و رفيق منى».
آن گاه پيامبر خدا اين آيه را خوانْد : «برادرانه، بر تخت هايى رو به روى يكديگر نشسته اند» ؛ يعنى دوستداران يكديگر در راه خدايند كه بعضى بر بعضى ديگر مى نگرند.


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج8
210

۳۵۳۱.كشف الغمّة :قالَ عَلِيٌّ عليه السلام : يا رَسولَ اللّهِ ، هَل نَقدِرُ أن نَزورَكَ فِي الجَنَّةِ كُلَّما أرَدنا ؟ قالَ : يا عَلِيُّ ، إنَّ لِكُلِّ نَبِيٍّ رَفيقا أوَّلُ مَن أسلَمَ مِن اُمَّتِهِ.فَنَزَلَت هذِهِ الآيَةُ: «أُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَآءِ وَالصَّــلِحِينَ وَحَسُنَ أُوْلَئِكَ رَفِيقًا»۱ ، فَدَعا رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَلِيّا عليه السلام فَقالَ لَهُ : إنَّ اللّهَ قَد أنزَلَ بَيانَ ما سَأَلتَ فَجَعَلَكَ رَفيقي لِأَنَّكَ أوَّلُ مَن أسلَمَ ، وأنتَ الصِّدّيقُ الأَكبَرُ. ۲

۳۵۳۲.تاريخ دمشق عن زيد بن أبي أوفى :دَخَلتُ عَلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله مَسجِدَهُ فَقالَ : أينَ فُلانُ ابنُ فُلانٍ ؟ فَجَعَلَ يَنظُرُ في وُجوهِ أصحابِهِ ـ فَذَكَرَ الحَديثَ فِي المُؤاخاةِ وفيهِ ـ : فَقالَ عَلِيٌّ : لَقَد ذَهَبَ روحي وَانقَطَعَ ظَهري حينَ رَأَيتُكَ فَعَلتَ بِأَصحابِكَ ما فَعَلتَ غَيري ، فَإِن كانَ هذا مِن سَخَطٍ عَلَيَّ فَلَكَ العُتبى وَالكَرامَةُ .
فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : وَالَّذي بَعَثَني بِالحَقِّ ، ما أخَّرتُكَ إلّا لِنَفسي ، وأنتَ مِنّي بِمَنزِلَةِ هارونَ مِن موسى غَيرَ أنَّهُ لا نَبِيَّ بَعدي ، وأنتَ أخي ووارِثي .
قالَ : وما أرِثُ مِنكَ يا رَسولَ اللّهِ ؟
قالَ : ما وَرَّثَتِ الأَنبِياءُ مِن قَبلي .
قال : وما وَرَّثَتِ الأَنبِياءُ مِن قَبلِكَ ؟
قالَ : كِتابَ رَبِّهِم وسُنَّةَ نَبِيِّهِم . وأنتَ مَعي في قَصري فِي الجَنَّةِ مَعَ فاطِمَةَ ابنَتي ، وأنتَ أخي ورَفيقي . ثُمَّ تَلا رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «إِخْوَ نًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَـبِلِينَ»۳ ؛ المُتَحابّينَ فِي اللّهِ يَنظُرُ بَعضُهُم إلى بَعضٍ . ۴

1.النساء : ۶۹ .

2.كشف الغمّة : ج ۱ ص ۸۷ نقلاً عن تفسير ابن الحجّام ، شرح الأخبار : ج ۲ ص ۳۴۹ ح ۷۰۰ ، المناقب لابن شهر آشوب : ج ۳ ص ۲۳۱ وفيه إلى آخر الآية وكلاهما عن عبد اللّه بن حكيم بن جبير نحوه .

3.الحِجر : ۴۷ .

4.تاريخ دمشق : ج ۴۲ ص ۵۳ ح ۸۳۸۷ ، فضائل الصحابة لابن حنبل : ج ۲ ص ۶۳۸ ح ۱۰۸۵ نحوه ، فرائد السمطين : ج ۱ ص ۱۱۵ ح ۸۰ ؛ تفسير فرات : ص ۲۲۶ ح ۳۰۴ عن عبد اللّه بن أبي أوفى نحوه .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج8
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: سلطانی، محمدعلی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 101252
صفحه از 578
پرینت  ارسال به