۳۶۹۸.تاريخ دمشقـ به نقل از جابر بن عبد اللّه ـ: از على عليه السلام شنيدم كه براى پيامبر خدا مى سرود و در حديث ابو مسعود است كه وى شعر مى خواند و پيامبر خدا گوش مى كرد :
من، برادر مصطفى هستم و هيچ ترديدى در نَسَبم نيست
و با او پرورش يافتم و نوه هايش فرزندان من اند.
جدّ من و جدّ پيامبر خدا يكى است
و فاطمه، همسر من است؛ سخنى كه دروغ نيست.
من او را تصديق كردم، هنگامى كه مردم در تاريكى
گم راهى، شرك و تيره روزى بودند.
سپاسْ خدايى راست كه شريكى براى او نيست
نيكى كننده به بنده و باقىِ جاودان.
[حدّاد ، ۱ راوى اشعار، افزوده است :] پيامبر خدا، لبخندى زد و فرمود : «راست گفتى، اى على!».