۳۶۹۹.امام على عليه السلام :
وليد، مرا به مرگ، تهديد مى كند
گفتم : من، فرزند ابوطالبم.
من فرزند بزرگ مكّه و مدينه ام
گذشتگان من بر خانه خدا سرپرستى داشتند.
مپندار كه من از وليد مى ترسم
و از او واهمه اى دارم.
اى فرزند مُغَيره! من مردى ام
كه به آسانى دستش به شمشير مى رود.
در برابر بدگويان، زبان گويا دارم
و در برابر دوست، كوتاه مى آيم.
با تكذيبتان درباره پيامبر خدا، زيان برديد
به آنچه كه عيب نيست، عيب مى گيريد.
او را در نزول وحى از آسمان، تكذيب كرديد
نفرين خدا بر دروغگو باد!
۳۷۰۰.امام على عليه السلام :
مردم مى دانند كه سهم من از اسلام
بر همه سهم ها برترى دارد.
و احمدِ پيامبر، برادر و پدر زن من است
ـ كه خدا بر او درود فرستاده ـ و پسرعموى من است.
[ و مى دانند] كه من براى همه مردم، راهبر بودم
به اسلام ، از عرب و عجم.
و كُشنده هر بزرگ و رئيس
و جبّارى كه بزرگ مى نمود ، در [ راه] اسلام.
[ خدا] در قرآن، ولايت مرا بر آنان لازم كرده است
و پيروى مرا در قرآن، واجب ساخته است.
همان گونه كه هارون نسبت به برادرش موسى بود
من نيز برادر اويم و نام من همان است.
از اين رو، مرا امام آنان قرار داد
و در روز غدير خم، بدان خبر داد.
كدام يك از شما در سهم داشتن، همسنگ من است
و در اسلام آوردن، يا سابقه و نسبت؟!
واى، آن گاه، واى و آن گاه، واى
بر كسى كه فردا، خداى را به گناه ستم كردن بر من، ملاقات كند!
واى ، واى و باز هم واى
بر منكر پيروى من و آن كه بر ستم بر من افزود!
واى بر آن كه به نادانى شقاوت مى ورزد
و بدون سر زدن جرمى از من ، با من دشمنى مى كند!