451
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج8

4 / 9

امام جواد

۳۷۴۳.امام جواد عليه السلام :پيامبر خدا به على عليه السلام هزار كلمه آموخت كه هر كلمه اى ، هزار كلمه مى گشايد.

۳۷۴۴.الكافىـ به نقل از على بن ابراهيم ، از پدرش ـ: على بن حَسّان به امام جواد عليه السلام گفت : سرور من! مردم ، پايين بودنِ سنّ تو را بر تو اشكال مى گيرند.
فرمود : «سخن خداوند عز و جل را انكار مى كنند؟ خداوند عز و جل به پيامبرش فرمود : «بگو : اين است راه من كه من و هر كس پيروى ام كرد ، با بينايى به سوى خدا دعوت مى كنم » . سوگند به خدا جز على عليه السلام در حالى كه نُه سال داشت ، كسى او را پيروى نكرد و من هم نُه سال دارم».

4 / 10

امام هادى

۳۷۴۵.امام هادى عليه السلامـ در نامه اش به مردم اهواز ـ: جامعه اسلامى ، همگى و بدون اختلاف ، بر اين موضوعْ توافق دارند كه قرآن ، حقّ است و در آن ، ترديد نيست و اين ، باور همه فرقه هاى اسلامى است و امّت ، در اين هم داستانى ، به حقْ دست يافته اند و با تصديق آنچه كه خدا فرو فرستاده ، كارى درست (و مطابق هدايت) كرده اند ؛ چون پيامبر صلى الله عليه و آله فرموده : «امّت من بر گم راهى، يك سخن نمى شوند ». بنابر اين ، پيامبر صلى الله عليه و آله خبر داده كه هر آنچه امّت بر آن ، توافق كنند و در آن ، گروهى با گروهى مخالف نكنند ، آن چيز ، حق است و مفهوم حديث پيامبر صلى الله عليه و آله همين است ، نه آنچه كه ناآگاهان تفسير مى كنند ، و نه آنچه كه دشمنان مى كنند در خصوص ابطال حكم قرآن و متابعت احكام حديث هاى ساختگى و روايات ظاهر فريب و پيروى هواهاى پست و مُهلك كه با نصّ (متن) قرآن و حقيقت آيه هاى روشن و درخشان [ آن] مخالف است. ما از خدا مى خواهيم كه ما را به درستى توفيق دهد و به حق ، هدايت كند.
هرگاه قرآن به تصديق خبرى و درست بودن آن گواهى داد و گروهى از امّت ، به خاطر حديثى از اين دست احاديث ساختگى ، آن را منكر شدند و با آن مخالفت كردند ، با اين انكار و ردّ قرآن ، كافر و گم راه مى گردند.
درست ترين حديث ، حديثى است كه صدور آن توسّط قرآن شناخته شود؛ از قبيل اين حديث مورد اتّفاق از پيامبر صلى الله عليه و آله كه فرمود: «من در بين شما دو بازمانده مى گذارم: كتاب خدا و خاندانم ، كه اگر پس از من به آن دو چنگ بزنيد ، هرگز گم راه نمى شويد و اين دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در حوض [كوثر] بر من وارد شوند» . تعبير ديگر از اين حديث ، كه درست به همين مفهوم است ، اين سخن پيامبر صلى الله عليه و آله است كه : «من بين شما دو وزنه به ارث مى گذارم : كتاب خدا و عترتم خاندانم ، و اين دو هرگز از هم جدا نمى شوند تا در حوض [كوثر] بر من وارد شوند كه هرگاه به اين دو چنگ زنيد ، هرگز گم راه نمى شويد».
هرگاه ما شواهد اين حديث را از متن قرآن به دست آوريم ، نظير قول خداوند : «ولىّ شما ، تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آوردند ؛ همان كسانى كه نماز به پا مى دارند و در حال ركوع ، زكات مى دهند» . و [پى ببريم كه ]روايات علما ، اتّفاق دارند كه امير مؤمنان ، در حال ركوع ، انگشترش را صدقه داد و خداوند ، اين كار او را پاس داشت و آيه را درباره او نازل كرد ، و نيز در زندگى پيامبر صلى الله عليه و آله ببينيم كه به اين تعبير ، او را براى يارانش معرّفى كرده كه : «هر كه من مولاى اويم ، على مولاى اوست. پروردگارا! دوست بدار آن را كه دوستش مى دارد ، و دشمن بدار آن را كه دشمنش مى دارد» ، و نيز به اين تعبير ايشان كه : «على، وام هاى مرا مى پردازد و تعهّداتم را انجام مى دهد و او پس از من ، جانشين من است» ، و اين سخن آن حضرت كه ـ در هنگامى كه على عليه السلام را به جايش در مدينه گذاشت و على عليه السلام گفت : اى پيامبر خدا! آيا مرا با زنان و بچّه ها مى گذارى؟ ـ فرمود : «آيا خشنود نيستى كه نسبت به من ، چون هارون نسبت به موسى عليه السلام باشى ، جز آن كه پس از من پيامبرى نيست؟».
[ از همه اينها] مى فهميم كه قرآن به پذيرش اين احاديث و درستى اين شواهد ، گواهى داده است. بنابر اين ، بر امّت ، لازم است كه به اينها اقرار كنند ، چون اين احاديث ، با قرآن ، هماهنگ اند و قرآن ، با اين احاديث ، هماهنگ است.
هرگاه اين احاديث را موافق كتاب خدا يافتيم و كتاب خدا را [ نيز ]موافق اين احاديث و دليل بر آن يافتيم ، پيروى از مفاد اين احاديث ، لازم مى شود و جز معاندان و مفسدان ، از آن تجاوز نمى كنند.


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج8
450

4 / 9

الإِمامُ مُحَمَّدُ بنُ عَلِيٍّ الجَوادُ

۳۷۴۳.الإمام الجواد عليه السلام :عَلَّمَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَلِيّا عليه السلام ألفَ كَلِمَةٍ ، كُلُّ كَلِمَةٍ يَفتَحُ ألفَ كَلِمَةٍ . ۱

۳۷۴۴.الكافي عن عليّ بن إبراهيم عن أبيه :قالَ عَلِيُّ بنُ حَسّانَ لِأَبي جَعفَرٍ عليه السلام : يا سَيِّدي إنَّ النّاسَ يُنكِرونَ عَلَيكَ حَداثَةَ سِنِّكَ ، فَقالَ : وما يُنكِرونَ مِن ذلِكَ قَولَ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ ؟ لَقَد قالَ اللّهُ عَزَّ وجَلَّ لِنَبِيِّهِ صلى الله عليه و آله : «قُلْ هَـذِهِ سَبِيلِى أَدْعُواْ إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِى»۲ فَوَاللّهِ ما تَبِعَهُ إلّا عَلِيٌّ عليه السلام ولَهُ تِسعُ سِنينَ وأنَا ابنُ تِسعِ سِنينَ . ۳

4 / 10

الإِمامُ عَلِيُّ بنُ مُحَمَّدٍ الهادي

۳۷۴۵.الإمام الهادي عليه السلامـ في رِسالَتِهِ إلى أهلِ الأَهوازِ ـ: اِجتَمَعَتِ الاُمَّةُ قاطِبَةً لَا اختِلافَ بَينَهُم في ذلِكَ : أنَّ القُرآنَ حَقٌّ لا رَيبَ فيهِ عِندَ جَميعِ فِرَقِها ، فَهُم في حالَةِ الاِجتِماعِ عَلَيهِ مُصيبونَ ، وعَلى تَصديقِ ما أنزَلَ اللّهُ مُهتَدونَ ، لِقَولِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله : «لا تَجتَمِعُ اُمَّتي عَلى ضَلالَةٍ» فَأَخبَرَ صلى الله عليه و آله أنَّ مَا اجتَمَعَت عَلَيهِ الاُمَّةُ ولَم يُخالِف بَعضُها بَعضا هُوَ الحَقُّ ، فَهذا مَعنَى الحديثِ لا ما تَأَوَّلَهُ الجاهِلونَ ، ولا ما قالَهُ المُعانِدونَ مِن إبطالِ حُكمِ الكِتابِ وَاتِّباعِ حُكمِ الأَحاديثِ المُزَوَّرَةِ وَالرِّواياتِ المُزَخرَفَةِ ، وَاتِّباعِ الأَهواءِ المُردِيَةِ المُهلِكَةِ الَّتي تُخالِفُ نَصَّ الكِتابِ ، وتَحقيقَ الآياتِ الواضِحاتِ النَّيِّراتِ . نَحنُ نَسأَلُ اللّهَ أن يُوَفِّقَنا لِلصَّوابِ ، ويَهدِيَنا إلَى الرَّشادِ .
فَإِذا شَهِدَ الكِتابُ بِتَصديقِ خَبَرٍ وتَحقيقِهِ ، فَأَنكَرَتهُ طائِفَةٌ مِنَ الاُمَّةِ وعارَضَتهُ بِحَديثٍ مِن هذِهِ الأَحاديثِ المُزَوَّرَةِ ، فَصارَت بِإِنكارِها ودَفعِهَا الكِتابَ كُفّارا ضُلّالاً ، وأصَحُّ خَبَرٍ ما عُرِفَ تَحقيقُهُ مِنَ الكِتابِ مِثلُ الخَبَرِ المُجمَعِ عَلَيهِ مِن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله حَيثُ قالَ : «إنّي مُستَخلِفٌ فيكُم خَليفَتَينِ : كِتابَ اللّهِ وعِترَتي ، ما إن تَمَسَّكتُم بِهِما لَن تَضِلّوا بَعدي ، وإنَّهُما لَن يَفتَرِقا حَتّى يَرِدا عَلَيَّ الحَوضَ» وَاللَّفظَةُ الاُخرى عَنهُ في هذَا المَعنى بِعَينِهِ ، قَولُهُ صلى الله عليه و آله : «إنّي تارِكٌ فيكُمُ الثَّقلَينِ : كِتابَ اللّهِ وعِترَتي أهلَ بَيتي ، وإنَّهُما لَم يَفتَرِقا حَتّى يَرِدا عَلَيَّ الحَوضَ ما إن تَمَسَّكتُم بِهِما لَن تَضِلّوا» .
فَلَمّا وَجَدنا شَواهِدَ هذَا الحَديثِ نَصّا في كِتابِ اللّهِ تَعالى مِثلَ قَولِهِ : «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ ءَامَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَهُمْ رَ كِعُونَ»۴ ثُمَّ اتَّفَقَت رِواياتُ العُلَماءِ في ذلِكَ لِأَميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام أنَّهُ تَصَدَّقَ بِخاتَمِهِ وهُوَ راكِعٌ ، فَشَكَرَ اللّهُ ذلِكَ لَهُ ، وأنزَلَ الآيَةَ فيهِ ، ثُمَّ وَجَدنا رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قَد أبانَهُ مِن أصحابِهِ بِهذِهِ اللَّفظَةِ : «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِيٌّ مَولاهُ ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ ، وعادِ مَن عاداهُ» وقَولِهِ صلى الله عليه و آله : «عَلِيٌّ يَقضي دَيني ويُنجِزُ مَوعِدي ، وهُوَ خَليفَتي عَلَيكُم بَعدي» وقَولِهِ صلى الله عليه و آله حَيثُ استَخلَفَهُ عَلَى المَدينَةِ فَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ ! أ تَخلُفُني مَعَ النِّساءِ وَالصِّبيانِ ؟
فَقالَ : «أما تَرضى أن تَكونَ مِنّي بِمَنزِلَةِ هارونَ مِن موسى إلّا أنَّهُ لا نَبِيَّ بَعدي» فَعَلِمنا أنَّ الكِتابَ شَهِدَ بِتَصديقِ هذِهِ الأَخبارِ ، وتَحقيقِ هذِهِ الشَّواهِدِ ، فَلَزِمَ الاُمَّةَ الإِقرارُ بِها ؛ إذ كانَت هذِهِ الأَخبارُ وافَقَتِ القُرآنَ ، ووافَقَ القُرآنُ هذِهِ الأَخبارَ ، فَلَمّا وَجَدنا ذلِكَ مُوافِقا لِكِتابِ اللّهِ ، ووَجَدنا كِتابَ اللّهِ لِهذِهِ الأَخبارِ مُوافِقا ، وعَلَيها دَليلاً، كانَ الِاقتِداءُ بِهذِهِ الأَخبارِ فَرضا لا يَتَعَدّاهُ إلّا أهلُ العِنادِ وَالفَسادِ . ۵

1.الخصال : ص ۶۵۰ ح ۴۶ عن عبد اللّه بن المغيرة .

2.يوسف : ۱۰۸ .

3.الكافي : ج ۱ ص ۳۸۴ ح ۸ ، تفسير القمّي : ج ۱ ص ۳۵۸ عن عليّ بن أسباط .

4.المائدة : ۵۵ .

5.الاحتجاج: ج۲ ص۴۸۷ ح۳۲۸ وراجع تحف العقول: ص۴۵۸.

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج8
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: سلطانی، محمدعلی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 99162
صفحه از 578
پرینت  ارسال به