461
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج8

۳۷۵۴.المستدرك على الصحيحينـ بـه نــقــل از ابو موسى ، از امّ سلمه ـ: سوگند به آن كه به او سوگند مى خورم ، هر آينه، على عليه السلام آخرين كس در وداع با پيامبر خدا بود . صبحگاهان با پيامبر خدا ديدار كرديم و او مدام مى فرمود: «على آمد؟ على آمد؟». فاطمه عليهاالسلام گفت: گويا او را به دنبال كارى فرستاده اى.
[ امّ سلمه گفت :] بعدا آمد و دانستم كه پيامبر صلى الله عليه و آله با او كار دارد. ما از اتاق، خارج شديم و نزديك در نشستيم و من ، نزديك ترينِ جمع به در بودم. پيامبر خدا به طرف وى خم شد و به راز گفتن و درِ گوشى سخن گفتن [ با او ]پرداخت. پيامبر خدا ، همان روز درگذشت. بنابر اين ، على عليه السلام نزديك ترين [ و آخرين ]كس در وداع با پيامبر صلى الله عليه و آله بود.

۳۷۵۵.تاريخ دمشقـ به نقل از زيد بن ارقم ـ: وارد خانه امّ سلمه ، همسر پيامبر صلى الله عليه و آله شدم. گفت : از كجايى؟
گفتم : از كوفه .
گفت : از كسانى هستى كه در بينشان پيامبر خدا دشنام داده مى شود؟
گفتم : نه ، به خدا سوگند ، مادر! من نشنيدم كسى پيامبر خدا را دشنام دهد.
گفت : چرا [ ؛ وجود دارند] . به خدا سوگند، آنان مى گويند كه خدا ، على عليه السلام و دوستدارانش را چنين كند! و سوگند به خدا كه پيامبر خدا ، على عليه السلام را دوست مى داشت.

۳۷۵۶.تاريخ الطبرىـ به نقل از ابو عمره ـ: [ قبل از جنگ جمل،] امّ سلمه برخاست و گفت : اى امير مؤمنان! اگر نافرمانى خداوند عز و جل و نپذيرفتن تو نبود ، همراه تو مى آمدم ، و اين پسرم عمر ـ كه سوگند به خدا از جانم عزيزتر است ـ ، همراه تو مى آيد تا در جنگ تو حضور داشته باشد؛ و عمر ، همراه او به راه افتاد و همواره با او بود.

ر . ك : ج 9 ص 455 (شكيبايى ، با خار در چشم) .
ج 12 ص 525 (امّ سلمه) .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج8
460

۳۷۵۴.المستدرك على الصحيحين عن أبي موسى عن اُمّ سلمة :وَالَّذي أحلِفُ بِهِ ، إن كانَ عَلِيٌّ لَأَقرَبَ النّاسِ عَهدا بِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ؛ عُدنا رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله غَداةً وهُوَ يَقولُ : «جاءَ عَلِيٌّ ؟ جاءَ عَلِيٌّ ؟» مِرارا ، فَقالَت فاطِمَةُ عليهاالسلام : كَأَنَّكَ بَعَثتَهُ في حاجَةٍ . قالَت : فَجاءَ بَعدُ . قالَت اُمُّ سَلَمَةَ : فَظَنَنتُ أنَّ لَهُ إلَيهِ حاجَةً ، فَخَرَجنا مِنَ البَيتِ فَقَعَدنا عِندَ البابِ ، وكُنتُ مِن أدناهُم إلَى البابِ ، فَأَكَبَّ عَلَيهِ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وجَعَلَ يُسارُّهُ ويُناجيهِ ، ثُمَّ قُبِضَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله مِن يَومِهِ ذلِكَ ، فَكانَ عَلِيٌّ أقرَبَ النّاسِ عَهدا . ۱

۳۷۵۵.تاريخ دمشق عن زيد بن أرقم :دَخَلتُ عَلى اُمِّ سَلَمَةَ زَوجِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقالَت : مِمَّن أنتَ ؟ قُلتُ : مِن أهلِ الكوفَةِ . قالَت : مِن الَّذينَ يُسَبُّ فيهِم رَسولُ اللّهِ ؟ قُلتُ : لا وَاللّهِ يا اُمَّه ، ما سَمِعتُ أحَدا يَسُبُّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله . قالَت : بَلى وَاللّهِ ، إنَّهُم يَقولونَ : فَعَلَ اللّهُ بِعَلِيٍّ ومَن يُحِبُّهُ ، وقَد كانَ ـ وَاللّهِ ـ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُحِبُّهُ ! ۲

۳۷۵۶.تاريخ الطبري عن أبي عمرةـ قَبلَ حَربِ الجَمَلِ ـ: قامَت اُمُّ سَلَمَةَ فَقالَت : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، لَولا أن أعصِيَ اللّهَ عَزَّ وجَلَّ وأنَّكَ لا تَقبَلُهُ مِنّي لَخَرَجتُ مَعَكَ ، وهذَا ابني عُمَرُ ـ وَاللّهِ لَهُوَ أعَزُّ عَلَيَّ مِن نَفسي ـ يَخرُجُ مَعَكَ فَيَشهَدُ مَشاهِدَكَ . فَخَرَجَ فَلَم يَزَل مَعَهُ . ۳

راجع : ج 9 ص 454 (الصبر وفي العين قذى) .
ج 12 ص 524 (اُمّ سلمة) .

1.المستدرك على الصحيحين : ج ۳ ص ۱۴۹ ح ۴۶۷۱ ، مسند ابن حنبل : ج ۱۰ ص ۱۹۰ ح۲۶۶۲۷ ، المصنّف لابن أبي شيبة: ج ۷ ص۴۹۴ ح ۳ ، مسند أبي يعلى : ج ۶ ص ۲۵۷ ح ۶۸۹۸ ، خصائص أمير المؤمنين للنسائي : ص ۲۸۳ ح ۱۵۴ ، تاريخ دمشق : ج ۴۲ ص ۳۹۴ ح ۹۰۰۸ و ص ۳۹۵ ؛ المناقب للكوفي : ج ۱ ص ۴۵۶ كلّها عن اُمّ موسى عن اُمّ سلمة نحوه وراجع المعجم الكبير : ج ۲۳ ص ۳۷۵ ح ۸۸۷ .

2.تاريخ دمشق : ج ۴۲ ص ۲۶۵ ، المعجم الأوسط : ج ۱ ص۱۱۱ ح ۳۴۴ ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج ۷ ص ۵۰۳ ح ۵۰ عن أبي عبد اللّه الجدلي وكلاهما نحوه .

3.تاريخ الطبري : ج ۴ ص ۴۵۱ ، الكامل في التاريخ : ج ۲ ص ۳۲۳ وفيه «وهذا ابن عمّي» بدل «وهذا ابني عمر» وراجع الفتوح : ج ۲ ص ۴۵۶ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج8
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: سلطانی، محمدعلی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 86744
صفحه از 578
پرینت  ارسال به