515
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج8

۳۸۱۶.امام صادق عليه السلامـ به نقل از سلمان ـ: آگاه باشيد كه براى شما رخدادهايى است كه بلايايى در پىِ آن است. در نزد على ، دانشِ رخدادها ، دانشِ وصايا و داورى به روش هارون بن عمران است. پيامبر خدا به او فرمود : «تو وصىّ من و جانشين من در بين كسانم ، چون هارون نسبت به موسى عليه السلام هستى»؛ امّا شما سنّت پيشينيان (مردمان جاهليت) را گرفتيد و در راهتان اشتباه كرديد.
سوگند به آن كه جان سلمان به دست اوست ، شما دقيقا و عينا سنّت بنى اسرائيل را جُزء به جزء ، اجرا خواهيد كرد. آگاه باشيد! اگر على را به حكومت مى رسانديد ، از زمين و آسمان برايتان نعمت مى باريد. پس به گرفتارى ها بشارت يابيد و از اميد ، دل بكنيد. همه شما را رها مى كنم و حرمت اصل «ولاء» را بين خودم و شما پايان يافته مى دانم. ۱

۳۸۱۷.التدوينـ به نقل از احمد بن عبد الوهّاب بن نجدة ، از اساتيدش ـ: در روز سقيفه ، صحابيان ، گِرد سلمانْ جمع شدند و گفتند : اى ابو عبد اللّه ! تو كهن سال ، ديندار ، اهل عمل ، و يار پيامبر خدايى. در اين خصوص ، سخنى بگو تا از تو جاودان بمانَد.
گفت : مى گويم ، اگر بشنويد.
روز بعد ، نزد آنان رفت. گفتند : چه شد ، اى ابو عبد اللّه !
گفت : گفتم ، اگر به كار بريد.
سپس شروع به خواندن اين شعر كرد :


فكر نمى كردم كه حكومت ، گرفته شود
از بنى هاشم و از بين بنى هاشم ، از ابو الحسن.

آيا او نخستين كسى نبود كه به قبله پيامبر صلى الله عليه و آله ، نماز گزارد
آيا او داناترينِ مردم به احكام و سنّت نبود؟

هر نوع فضيلتى كه در بين آنان بود ، او در خود ، گِرد آورده است
و در بين آنان ، كسى نيست كه خوبى هاى او را داشته باشد.

گفته شده كه از سلمان ، جز اين چند بيت ، شعرى نمانده است.

1.و در الاحتجاج اين افزوده را دارد : «تو وصىّ من در ميان خاندانم و جانشين من در ميان امّتم هستى . تو نسبت به من چونان هارونى نسبت به موسى ؛ ليكن شما راه بنى اسرائيل را در پيش گرفتيد و از حق منحرف گشتيد . مى دانيد ؛ امّا عمل نمى كنيد» .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج8
514

۳۸۱۶.الإمام الصادق عليه السلام عن سلمان :ألا إنَّ لَكُم مَنايا تَتبَعُها بَلايا ، فَإِنَّ عِندَ عَلِيٍّ عليه السلام عِلمَ المَنايا ، وعِلمَ الوَصايا ، وفَصلَ الخِطابِ عَلى مِنهاجِ هارونَ بنِ عِمرانَ ، قالَ لَهُ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «أنتَ وَصِيّي وخَليفَتي في أهلي بِمَنزِلَةِ هارونَ مِن موسى» ولكِنَّكُم أصَبتُم سُنَّةَ الاُولى ، وأخطَأتُم سَبيلَكُم .
وَالَّذي نَفسُ سَلمانَ بِيَدِهِ ، لَتَركَبُنَّ طَبَقا عَن طَبَقٍ سُنَّةَ بَني إسرائيلَ القُذَّةَ بِالقُذَّةِ ۱ ، أما وَاللّهِ لَو وَلَّيتُموها عَلِيّا عليه السلام لَأَكَلتُم مِن فَوقِكُم ، ومِن تَحتِ أرجُلِكُم ، فَأَبشِروا بِالبَلاءِ ، وَاقنَطوا مِنَ الرَّجاءِ ، ونابَذتُكُم ۲ عَلى سَواءٍ ، وَانقَطَعَتِ العِصمَةُ فيما بَيني وبَينَكُم مِنَ الوَلاءِ . ۳

۳۸۱۷.التدوين عن أحمد بن عبد الوهاب بن نجدة عن أشياخه :لَمّا كانَ يَومُ السَّقيفَةِ اجتَمَعَتِ الصَّحابَةُ عَلى سَلمانَ الفارِسِيِّ ، فَقالوا : يا أبا عَبدِ اللّهِ ، إنَّ لَكَ سِنَّكَ ودينَكَ وعَمَلَكَ وصُحبَتَكَ مِن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَقُل في هذَا الأَمرِ قَولاً يُخلَدُ عَنكَ ، فَقالَ : «گويَم ، اَگَر شِنَويد» ۴ .
ثُمَّ غَدا عَلَيهِم فَقالوا : ما صَنَعتَ يا أبا عَبدِ اللّهِ ؟
فَقالَ : «گُفتَم ، اَگَر بِكار بَريد» ۵ .
ثُمَّ أنشَأَ يَقولُ :


ما كُنتُ أحسَبُ أنَّ الأَمرَ مُنصَرِفٌ
عَن هاشِمٍ ثُمَّ مِنهُم عَن أبِي الحَسَنِ

أ لَيسَ أوَّلَ مَن صَلّى لِقِبلَتِهِ
وأعلَمَ القَومِ بِالأَحكامِ وَالسُّنَنِ

ما فيهِمُ مِن صُنوفِ الفَضلِ يَجمَعُها
ولَيسَ فِي القَومِ ما فيهِ مِنَ الحَسَنِ

ويُقالُ : لَيسَ لِسَلمانَ غَيرُ هذِهِ الأَبياتِ . ۶

1.قال الميداني : «حَذْو القُذَّةِ بالقُذَّة» أي مثلاً بمِثل ؛ يضرب في التسوية بين الشيئين (مجمع الأمثال : ج ۱ ص ۳۴۷ الرقم ۱۰۳۰).

2.نابذهُ الحرب : كاشفه (الصحاح : ج ۲ ص ۵۷۱ «نبذ») .

3.رجال الكشّي : ج ۱ ص ۷۸ الرقم ۴۷ عن عبد اللّه بن سنان ، الاحتجاج : ج ۱ ص ۲۹۴ ح ۵۱ عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام نحوه وفيه «أنت وصيّي في أهل بيتي ، وخليفتي في اُمّتي ، وأنت منّي بمنزلة هارون من موسى ، ولكنّكم أخذتم سنّة بني إسرائيل ، فأخطأتم الحقّ وأنتم تعلمون فلا تعملون ...» ، بحار الأنوار : ج ۲۲ ص ۳۸۷ ح ۲۸ .

4.أي أقول إذا تسمعون كلامي .

5.أي قلت إذا تعملون بقولي .

6.التدوين في أخبار قزوين : ج ۱ ص ۷۸ و ۷۹ ؛ إعلام الورى : ج ۱ ص ۳۶۲ عن ربيعة بن الحارث بن عبد المطّلب نحوه .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج8
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: سلطانی، محمدعلی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 101573
صفحه از 578
پرینت  ارسال به