555
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج8

۳۸۶۷.المستدرك على الصحيحينـ به نقل از ابو سعيد خُدرى ـ : همراه عمر بن خطّاب به حج رفتيم. وقتى شروع به طواف كرد ، رو به حجر الأسود كرد و گفت : من مى‏دانم كه سنگى هستى كه سود و زيانى نمى‏رسانى و اگر نمى‏ديدم كه پيامبر خدا تو را بوسيده ، نمى‏بوسيدمت ، و آن‏گاه ، آن را بوسيد.
على بن ابى طالب عليه ‏السلام فرمود : «چرا ، اى امير مؤمنان! او سود و زيان مى‏رسانَد». آن‏گاه افزود : «طبق كتاب خداوند ـ تبارك و تعالى ـ ».
عمر گفت : اين [مطلب] در كجاى كتاب خداست؟
فرمود : «خداوند عز و جل مى‏فرمايد : «و هنگامى كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم ، ذرّيه آنان را بر گرفت و ايشان را بر خودشان گواه ساخت كه آيا پروردگار شما نيستم؟ گفتند : چرا » . خداوند ، آدم را آفريد و پشتش را مسح كرد و از ذرّيه‏اش اقرار گرفت كه او پروردگار است ، و آنان ، بنده او هستند و از آنان عهد و پيمان گرفت و آن را بر پوستى نوشت و اين سنگ ، دو چشم و يك زبان داشت. به وى گفت : "دهانت را بگشا" . دهانش را گشود و خداوند ، آن پوست را در دهانش گذاشت و فرمود : " در روز قيامت ، بر حجّ آنان كه حج مى‏گزارند ، گواهى ده " .
و من گواهى مى‏دهم كه از پيامبر خدا شنيدم : " روز واپسين ، حجر الأسود را با زبانى گويا مى‏آورند و براى هر كس كه او را بر اساس توحيد ، لمس كرده ، گواهى مى‏دهد ". بنا بر اين ، اى امير مؤمنان! او (حجر الأسود) ، سود و زيان مى‏رسانَد».
عمر گفت : به خدا پناه مى‏برم از اين كه در بين مردمى زندگى كنم كه تو اى ابو الحسن در بين آنان نباشى.


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج8
554

۳۸۶۷.المستدرك على‏الصحيحين‏عن أبيسعيد الخدري: حَجَجنا مَعَ عُمَرَ بنِ الخَطّابِ ، فَلَمّا دَخَلَ الطَّوافَ استَقبَلَ الحَجَرَ ، فَقالَ : إنّي أعلَمُ أنَّكَ حَجَرَ لا تَضُرُّ ولا تَنفَعُ ! ولَولا أنّي رَأَيتُ رَسولَ اللّه‏ِ صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله قَبَّلَكَ ما قَبَّلتُكَ ، ثُمَّ قَبَّلَهُ .
فَقالَ لَهُ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ : بَلى يا أميرَ المُؤمِنينَ ! إنَّهُ يَضُرُّ ويَنفَعُ .
قالَ: ثُمَّ قالَ : بِكِتابِ اللّه‏ِ تَبارَكَ وتَعالى .
قالَ : وأينَ ذلِكَ مِن كِتابِ اللّه‏ِ ؟
قالَ : قالَ اللّه‏ُ عَزَّ وجَلَّ : «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِىءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى»۱ خَلَقَ اللّه‏ُ آدَمَ ومَسَحَ عَلى ظَهرِهِ فَقَرَّرَهُم بِأَنَّهُ الرَّبُّ وأَنَّهُمُ العَبيدُ ، وأخَذَ عُهودَهُم ومَواثيقَهُم وكَتَبَ ذلِكَ في رَقٍّ ، وكانَ لِهذَا الحَجَرِ عَينانِ ولِسانٌ ، فَقالَ لَهُ : اِفتَح فاكَ ، قالَ : فَفَتَحَ فاهُ فَأَلقَمَهُ ذلِكَ الرَّقَّ ، وقالَ : اِشهَد لِمَن وافاكَ بِالمُوافاةِ يَومَ القِيامَةِ ، وإنّي أشهَدُ لَسَمِعتُ رَسولَ اللّه‏ِ صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله [يَقولُ] : يُؤتى يَومَ القِيامَةِ بِالحَجَرِ الأَسوَدِ ، ولَهُ لِسانٌ ذَلقٌ ۲ ، يشَهَدُ لِمَن يَستَلِمُهُ بِالتَّوحيدِ ، فَهُوَ يا أميرَ المُؤمِنينَ ! يَضُرُّ ويَنفَعُ .
فَقالَ عُمَرُ : أعوذُ بِاللّه‏ِ أن أعيشَ في قَومٍ لَستَ فيهِم يا أبَا الحَسَنِ . ۳

1.الأعراف : ۱۷۲ .

2.أي طَلْق (لسان العرب : ج ۱۰ ص ۱۱۰ «ذلق») .

3.المستدرك على الصحيحين : ج ۱ ص ۶۲۸ ح ۱۶۸۲ ، شعب الإيمان : ج ۳ ص ۴۵۱ ح ۴۰۴۰ ، الدرّ المنثور : ج ۳ ص ۶۰۵ ، أخبار مكّة للأزرقي : ج ۱ ص ۳۲۳ ، تاريخ دمشق : ج۴۲ ص ۴۰۶ ، شرح نهج البلاغة : ج ۱۲ ص ۱۰۰ وفيه «لا أبقاني اللّه‏ بأرضٍ لست بها يا أبا الحسن» والثلاثة الأخيرة نحوه ، كنز العمّال : ج۵ ص۱۷۷ ح۱۲۵۲۱ ؛ الأمالي للطوسي : ص۴۷۶ ح ۱۰۴۱ نحوه وراجع الرياض النضرة : ج ۳ ص ۱۶۶ وذخائر العقبى : ص ۱۵۰ وشرح الأخبار : ج ۲ ص ۳۱۷ ح ۶۵۲ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج8
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: سلطانی، محمدعلی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 101461
صفحه از 578
پرینت  ارسال به