۳۸۷۹.المناقب ، خوارزمىـ به نقل از عمر بن خطّاب ـ : در بين ياران محمد صلى الله عليه و آله ، هجده سابقه بود كه على بن ابى طالب ، سيزده تا از آنها را به تنهايى داشت و ما در پنج تاى آنها با وى شريك بوديم.
۳۸۸۰.ربيع الابرار : در مجلسى كه على عليه السلام نيز نشسته بود ، مردى عليه آن حضرت از عمر دادخواهى كرد .
عمر به على عليه السلام رو كرد و گفت : اى ابو الحسن! برخيز و در كنار مخالف خود بنشين.
على عليه السلام برخاست و در كنار او نشست و با هم به گفتگو پرداختند.
آن گاه ، آن مرد از ادامه گفتگو منصرف شد و على عليه السلام هم به جاى خود بازگشت . عمر در چهره على عليه السلام دگرگونى مشاهده كرد و پرسيد : اى ابوالحسن! چرا چهرهات را دگرگون مىبينم؟ آيا از آنچه پيش آمد ، ناراحتى؟
فرمود : «آرى» .
عمر گفت : براى چه؟
فرمود : «در حضور مخالف من ، مرا با كُنيه صدا كردى . چرا نگفتى : "اى على! برخيز و در كنار مخالفت بنشين"؟» .
عمر ، سر على عليه السلام را گرفت و پيشانىِ آن حضرت را بوسيد و گفت : پدرم فداى
شما باد! خداوند به وسيله شما ما را هدايت كرد ، و از ظلمت به نور آورد.