۳۲۴۰.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى على! تو بدنم را غسل مى دهى، ذمّه ام را آزاد مى سازى ، مرا در قبرم مى گذارى و به تعهّداتم وفا مى كنى.
۳۲۴۱.امام على عليه السلام :هنگامى كه آيه «و خويشان نزديكت را هشدار ده» نازل شد... ، پيامبر خدا به سراغ آنان رفت و فرمود : «كدام يك از شما وام مرا مى پردازيد؟».
پيامبر صلى الله عليه و آله سكوت كرد و آنان هم سكوت كردند. پيامبر خدا، دوباره سخن را تكرار كرد. من گفتم : من، اى پيامبر خدا!
فرمود : «تو اى على! تو اى على!».
۳۲۴۲.امام على عليه السلام :هنگامى كه آيه «و خويشان نزديكت را هشدار ده» نازل شد، پيامبر خدا فرمود : «اى على! غذايى از ران گوسفندى به همراه يك من گندم برايم آماده كن ...» .
پيامبر خدا، آنان را به سخنْ هشدار داد و گفت : «كدام يك از شما وام مرا ادا مى كند تا جانشين و وصىّ من پس از من باشد؟».
عبّاس از [ ترس] اين كه پرداخت بدهى ، همه مالش را شامل شود، سكوت اختيار كرد. پيامبر خدا سخن را تكرار كرد و خويشان، ساكت ماندند و عبّاس هم از ترس آن كه وام، همه مالش را فرا گيرد، سكوت كرد. پيامبر خدا براى بار سوم،سخن را تكرار كرد... من گفتم : من، اى پيامبر خدا!
فرمود : «تو اى على! تو اى على!».
۳۲۴۳.مسند ابن حنبلـ به نقل از عَبّاد بن عبد اللّه اسدى، از على عليه السلام ـ: هنگامى كه آيه «و خويشان نزديكت را هشدار ده» نازل شد، پيامبر خدا، خاندان خود را گِرد آورد. سى نفر گِرد آمدند، خوردند و نوشيدند. آن گاه پيامبر صلى الله عليه و آله به آنان فرمود : «كدام يكْ بدهى و تعهّدات مرا ضمانت مى كند، تا با من در بهشت باشد و جانشين من دربين خاندانم گردد؟».
مردى از حاضران ۱ گفت:اى پيامبر خدا!تو در سخاوت، دريايى. چه كسى مى تواند از عهده تعهّداتت برآيد؟
يكى ديگر نيز مانند او سخن گفت.
[ راوى مى گويد :] پيامبر صلى الله عليه و آله آن را به خانواده اش پيشنهاد كرد و على عليه السلام گفت : من!