133
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7

۲۸۴۰.امام على عليه السلامـ پس از شبيخون نعمان بن بشير، در بسيج مردم كوفه براى نبرد ـ: «اى كوفيان! يك دسته از گروه هاى شاميان بر شما مى تازند، درهاى خودتان را مى بنديد و همچون سوسمار و كفتار كه به لانه و آشيانه اش مى خزد، به خانه هايتان مى خزيد. خوار كسى است كه شما ياورش باشيد. هر كه به كمك شما تير افكنَد، با تيرى شكسته تير انداخته است.
اُف بر شما! چه رنجى از شما كشيدم! واى بر شما! يك روز به نجوا مى خوانمتان، روزى هم به ندا. نه بر ندايم پاسخى مى شنوم و نه هنگامه نبرد، برادران راستين هستيد. به خدا سوگند ، گرفتار شماها شدم، كه ناشنوايانى هستيد كه نمى شنويد، لال هايى كه حرف نمى زنيد و كورانى كه نمى بينيد. حمد و ستايش از آنِ پروردگار جهانيان است. واى بر شما ! براى يارى برادرتان مالك بن كعب بيرون شويد، كه نعمان بن بشير با جمعى از شاميان ـ كه زياد هم نيستند ـ بر سر او فرود آمده اند. به يارى برادرانتان برخيزيد، شايد خداوند به سبب شما گروهى از ستمگران را نابود كند».
سپس از منبر فرود آمد. بيرون نرفتند. در پى چهره ها و بزرگانشان فرستاد و فرمان داد كه برخيزند و مردم را بر رفتن برانگيزند؛ ولى كارى نكردند!


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7
132

۲۸۴۰.الإمام عليّ عليه السلامـ في استِنفارِ أهلِ الكوفَةِ بَعدَ غارَةِ النُّعمانِ بنِ بَشيرٍ ـ: يا أهلَ الكوفَةِ ! المَنسِرُ ۱ مِن مَناسِرِ أهلِ الشّامِ ، إذا أظَلَّ عَلَيكُم أغلَقتُم أبوابَكُم ، وَانجَحَرتُم في بُيوتِكُمُ انجِحارَ الضَّبَّةِ في جُحرِها ، وَالضَّبُعِ في وِجارِها ، الذَّليلُ وَاللّهِ مَن نَصَرتُموهُ ، ومَن رَمى بِكُم رَمى بِأَفوَقِ ناصِلٍ ، اُفٍّ لَكُم ! لَقَد لَقيتُ مِنكُم تَرَحا ، وَيحَكُم ! يَوما اُناجيكُم ويَوما اُناديكُم ، فَلا اُجابُ عِندَ النِّداءِ ، ولا إخوانٌ صَدقٌ عِندَ اللِّقاءِ ، أنَا وَاللّهِ مُنيتُ بِكُم ، صُمٌّ لا تَسمَعونَ ، بُكمٌ لا تَنطِقونَ ، عُميٌ لا تُبصِرونَ ، فَالحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمينَ ! وَيحَكُم ! اُخرُجوا إلى أخيكُم مالِكِ بنِ كَعبٍ ، فَإِنَّ النُّعمانَ بنَ بَشيرٍ قَد نَزَلَ بِهِ في جَمعٍ مِن أهلِ الشّامِ لَيسَ بِالكَثيرِ ، فَانهَضوا إلى إخوانِكُم لَعَلَّ اللّهَ يَقطَعُ بِكُم مِنَ الظّالِمينَ طَرَفا ! ثُمَّ نَزَلَ .
فَلَم يَخرُجوا ، فَأَرسَلَ إلى وُجوهِهِم وكُبَرائِهِم ، فَأَمَرَهُم أن يَنهَضوا ويَحِثُّوا النّاسَ عَلَى المَسيرِ ، فَلَم يَصنَعوا شَيئا . ۲

1.المَنْسِر : القطعة من الجَيش ، تَمرُّ قدّامَ الجيش الكبير (النهاية : ج ۵ ص ۴۷ «نسر») .

2.الغارات : ج ۲ ص ۴۵۱ وراجع نهج البلاغة : الخطبة ۶۹ .

تعداد بازدید : 74173
صفحه از 580
پرینت  ارسال به