143
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7

۲۸۴۷.امام على عليه السلامـ در ترغيب مردم به جهاد ـ: آگاه باشيد! من شما را شب و روز و نهان و آشكار به جهاد با اين گروه فراخواندم و به شما گفتم: «پيش از آن كه با شما بجنگند، به نبردشان برويد، كه به خدا سوگند، هيچ قومى داخل خانه هاى خود با دشمن نجنگيدند ، مگر آن كه خوار شدند». شما هم كار را به يكديگر واگذاشتيد و به يارى نيامديد، تا شبيخون ها از هر سو بر شما پيش آمد و سرزمين هايتان را گرفتند.
اينك، اين مردِ غامدى است كه لشكريانش وارد انبار شده و حسّان بن حسّان بكرى را كشته اند و سپاه شما را از پاسگاه هايشان كنار زده اند. به من خبر رسيده كه افراد آنان بر زن مسلمان يا زنِ اهل ذمّه وارد مى شدند و خلخال و گردنبند و دستبند و گوشواره از آنان مى كَندند، و آنان جز با گفتن «إنا للّه وإنا إليه راجعون» و ترحّم خواهى كارى نمى توانستند بكنند. سپس غارتگران با دست پُر برگشته اند ، نه فردى از آنان زخمى شده و نه خونى از ايشان ريخته شده است. اگر پس از اين حادثه، مسلمانى از اندوه بميرد، جاى ملامت نيست ؛ بلكه در نزد من شايسته است!
شگفتا، شگفتا! دل را ذوب مى كند و اندوه مى آورد اين كه آن گروه در راه باطلشان هماهنگ اند و شما در راه حق خويش پراكنده ايد. بدا به شما و فسردگى باد بر شما، كه نشانه و هدف تيرها[ى دشمن] شده ايد! بر شما شبيخون مى زنند و نمى شوريد . با شما مى جنگند و پيكار نمى كنيد. خدا را نافرمانى مى كنند و خرسنديد. وقتى در روزهاى گرمْ فرمانتان مى دهم كه به سويشان بشتابيد، مى گوييد: اينك اين سوزش گرماست . مهلت بده تا گرما از ما بگذرد [و خنك شود]! و چون در زمستان فرمان مى دهم كه به سويشان بكوچيد، مى گوييد: اين سرماى سوزان است . مهلتمان ده تا اين سرما از سرمان بگذرد! همه اينها فرار از گرما و سرماست. هرگاه شما از سرما و گرما گريزان باشيد، به خدا سوگند ، از شمشير گريزان تر خواهيد بود.
اى مرد نمايان نامرد! اى خواب هايتان كودكانه و انديشه هايتان همچون زنان حجله نشين! دوست داشتم كه شما را هرگز نمى ديدم و نمى شناختم؛ شناختى كه به خدا سوگند ، برايم پشيمانى و ملامت در پى داشت. مرگتان باد! دلم را چركين و سينه ام را خشماگين ساختيد و جرعه جرعه اندوه به كامم ريختيد و با نافرمانى و ترك يارى، نظرم را تباه كرديد، تا آن جا كه قريش گفت: «پسر ابوطالبْ مرد شجاعى است؛ ليكن دانش جنگ ندارد»! خدا پدرشان را خير دهد! كدام يك از آنان از من جنگ آزموده تر و با سابقه تر در جهاد است؟ آن گاه كه بيست سالم نشده بود، در ميدان جنگ بودم و اينك عمرم از شصت گذشته است ؛ ليكن آن كه اطاعتش نكنند، رأيى هم ندارد!


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7
142

۲۸۴۷.عنه عليه السلامـ مِن كلامٍ لَهُ عليه السلام فِي استِنهاضِ النّاسِ ـ: ألا وإنّي قَد دَعَوتُكُم إلى قِتالِ هؤُلاءِ القَومِ لَيلاً ونَهارا ، وسِرّا وإعلانا ، وقُلتُ لَكُم : اُغزوهُم قَبلَ أن يَغزوكُم ، فَوَاللّهِ ما غُزِيَ قَومٌ قَطُّ في عُقرِ دارِهِم إلّا ذَلّوا . فَتَواكَلتُم وتَخاذَلتُم حَتّى شُنَّت عَلَيكُمُ الغاراتُ ، ومُلِكَت عَلَيكُمُ الأَوطانُ .
هذا أخو غامِدٍ وقَد وَرَدَت خَيلُهُ الأَنبارَ ، وقَتَلَ حَسّانَ بنَ حَسّانِ البَكرِيَّ ، وأزالَ خَيلَكُم عَن مَسالِحِها ، وقَد بَلَغَني أنَّ الرَّجُلَ مِنهُم كانَ يَدخُلُ عَلَى المَرأَةِ المُسلِمَةِ ، وَالاُخرَى المُعاهَدَةِ ، فَيَنتَزِعُ حِجلَها ، وقُلبَها ۱ وقَلائِدَها ورِعاثَها ۲ ، ما تَمنَعُ مِنهُ إلّا بِاالِاستِرجاعِ والِاستِرحامِ .
ثُمَّ انصَرَفوا وافِرينَ ما نالَ رَجُلاً مِنهُم كَلمٌ ۳ ، ولا اُريقَ لَهُم دَمٌ ، فَلَو أنَّ امرَأً مُسلِما ماتَ مِن بَعدِ هذا أسَفا ما كانَ بِهِ مَلوما ، بَل كانَ عِندي بِهِ جَديرا ، فَيا عَجَبا عَجَبا وَاللّهِ يُميثُ القَلبَ ويَجلِبُ الهَمَّ مِنِ اجتِماعِ هؤُلاءِ عَلى باطِلِهِم ، وتَفَرُّقِكِم عَن حَقِّكُم ! فَقُبحا لَكُم وتَرَحا ، حينَ صِرتُم غَرَضا يُرمى ، يُغارُ عَلَيكُم ولا تُغيرونَ ، وتُغزَونَ ولا تَغزونَ ، ويُعصَى اللّهُ وترضَونَ ! فَإِذا أمَرتُكُم بِالسَّيرِ إلَيهِم في أيّامِ الحَرِّ قُلتُم : هذِهِ حَمارَّةُ القَيظِ ، أمهِلنا يُسَبَّخُ ۴ عَنَّا الحَرُّ ، وإذا أمَرتُكُم بِالسَّيرِ إلَيهِم فِي الشِّتاءِ قُلتُم : هذِهِ صَبارَّةُ القَرِّ ، أمهِلنا يَنسَلِخ عَنَّا البَردُ ، كُلُّ هذا فِرارا مِنَ الحَرِّ والقَرِّ ، فَإِذا كُنتُم مِنَ الحَرِّ والقَرِّ تَفِرّونَ ، فَأَنتُم وَاللّهِ مِنَ السَّيفِ أفَرُّ !
يا أشباهَ الرِّجالِ ولا رِجالَ ! حُلومُ الأَطفالِ ، وعُقولُ رَبّاتِ الحِجالِ ، لَوَدِدتُ أنّي لَم أرَكُم ولَم أعرِفكُم مَعرِفَةً وَاللّهِ جَرَّت نَدَما ، وأعقَبَت ذَمّا .
قاتَلَكُمُ اللّهُ ! لَقَد مَلَأتُم قَلبي قَيحاً ، وشَحَنتُم صَدري غَيظا ، وجَرَّعتُموني نُغَبَ ۵ التَّهْمامِ ۶ أنفاسا ، وأفسَدتُم عَلَيَّ رَأيي بِالعِصيانِ وَالخِذلانِ حَتّى لَقَد قالَت قُرَيشٌ : إنَّ ابنَ أبي طالِبٍ رَجُلٌ شُجاعٌ ، ولكِن لا عِلمَ لَهُ بِالحَربِ .
للّهِِ أبوهُم ! وهَل أحَدٌ مِنهُم أشَدُّ لَها مِراسا ، وأقدَمُ فيها مَقاما مِنّي ! لَقَد نَهَضتُ فيها وما بَلَغتُ العِشرينَ ، وها أنَا قَد ذَرَّفتُ عَلَى السِّتّينَ ! ولكِن لا رَأيَ لِمَن لا يُطاعُ ! . ۷

1.القُلْب : السِّوار (النهاية : ج ۴ ص ۹۸ «قلب») .

2.الرِّعاث : القِرَطة ؛ وهي من حُلِيّ الاُذُن واحدتها : رَعْثَة ورَعَثَة (النهاية : ج ۲ ص ۲۳۴ «رعث») .

3.الكَلْم : الجَرْح (النهاية : ج ۴ ص ۱۹۹ «كلم») .

4.أي يخفّ ، وتسبّخ الحرّ : سكن وفتر (لسان العرب : ج ۳ ص ۲۳ «سبخ») .

5.نُغَب : جمع نُغبة ؛ أي جُرْعة (لسان العرب : ج ۱ ص ۷۶۵ «نغب») .

6.التَّهمام ـ بفتح التاء ـ : الهمّ (شرح نهج البلاغة : ج ۲ ص ۸۰) .

7.الكافي : ج ۵ ص ۴ ح ۶ عن أبي عبد الرحمن السلمي ، نهج البلاغة : الخطبة ۲۷ ، الغارات : ج ۲ ص ۴۷۵ عن محمّد بن مخنف ؛ البيان والتبيين : ج ۲ ص ۵۳ ، أنساب الأشراف : ج ۳ ص۲۰۱ والثلاثة الأخيرة نحوه وراجع الإرشاد : ج۱ ص۲۷۹.

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: محدثی، جواد؛ سلطانی، محمدعلی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 74282
صفحه از 580
پرینت  ارسال به