177
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7

۲۸۶۲.الغاراتـ به نقل از عبدالرحمان سلمى ـ: بُسر بازگشت و راه سماوه را پيش گرفت تا به شام رسيد. نزد معاويه رفت و گفت: اى امير مؤمنان! خدا را شكر كن، با اين سپاهى كه براى جنگ با دشمنت رفتم، چه در رفتن و چه بازگشت، به هيچ يك از آنان آسيبى نرسيد.
معاويه گفت: اين كار خداست، نه تو!
بُسر در رفت و برگشت، سى هزار تن را كشته و گروهى را هم به آتش سوزانده بود.

۲۸۶۳.الغاراتـ به نقل از كلبى و لوط بن يحيى ـ: پسر قيس بن زُراره شاذى ، از طايفه اى از هَمْدان ، نزد على عليه السلام آمد و او را از خروج بُسر آگاهانيد. على عليه السلام مردم را فرا خواند، ولى سنگينى كردند. فرمود: «آيا مى خواهيد من خودم با گُردانى در پى گُردانى از نيروها در دشت ها و كوه ها بيرون بروم؟ به خدا سوگند، خردمندان و فرزانگان شما رخت بر بسته اند ؛ آنان كه هرگاه فرا خوانده مى شدند ، اجابت مى كردند و چون فرمان مى يافتند، فرمان مى بردند. تصميم گرفته ام از شما دور شوم و تا شب و روز در گردش است (براى هميشه) از شما يارى نطلبم».
جارية بن قدامه برخاسته، گفت: من به جاى آنان تو را كفايت مى كنم، اى امير مؤمنان!
فرمود: «به جانم سوگند، تو خجسته سيرت و نيك آهنگ و شايسته دودمانى». و همراه او دوهزار نفر را فرا خواند (و گفته اند: هزار نفر) و فرمانش داد كه به بصره رود و همان تعداد هم از آن جا بر آنان بيفزايد.
جاريه بيرون شد و حضرت براى بدرقه او همراهش بيرون آمد. چون با او بدرود گفت، فرمود: «از خدايى پروا كن كه به سوى او باز مى گردى. هيچ مسلمان يا غيرمسلمانِ عهد بسته اى را تحقير مكن، هيچ مال و مَركب و فرزندى را به غصب مگير، هرچند پا برهنه و پياده باشى ، و نماز را به وقتش بخوان».
جاريه به بصره آمد و به تعدادى كه با او بودند ، بر نفرات خود افزود . سپس راه حجاز در پيش گرفت تا به يمن رسيد. نه كسى را غاصبانه گرفت و نه كسى را كُشت، مگر گروهى را در يمن كه به ارتداد از دين برگشته بودند. آنان را كشت و سوزاند و مسير بُسر را پرسيد. گفتند: به سوى سرزمين بنى تميم رفته است. گفت: به سوى سرزمين قومى كه از خويشتن دفاع مى كنند! جاريه برگشت و در جُرَش ۱ ماند.

1.از استان هاى يمن در سمت مكّه (معجم البلدان : ج ۲ ص ۱۲۶) . پيامبر خدا در سال دهم هجرى ، با صلح آن جا را گشود. امروز يكى از شهرهاى حجاز است.


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7
176

۲۸۶۲.الغارات عن عبد الرحمن السلمي :رَجَعَ بُسرٌ فَأَخَذَ عَلى طَريقِ السَّماوَةِ ، حَتّى أتَى الشّامَ فَقَدِمَ عَلى مُعاوِيَةَ فَقالَ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ! إحمَدِ اللّهَ ؛ فَإِنّي سِرتُ في هذَا الجَيشِ أقتُلُ عَدُوَّكَ ـ ذاهِبا وراجِعا ـ لَم يَنكُب رَجُلٌ مِنهُم نَكبَةً .
فَقالَ مُعاوِيَةُ : اللّهُ فَعَلَ ذلِكَ لا أنتَ ! !
وكانَ الَّذي قَتَلَ بُسرٌ في وَجهِهِ ـ ذاهِبا وراجِعا ـ ثَلاثينَ ألفا ، وحَرَّقَ قَوما بِالنّارِ . ۱

۲۸۶۳.الغارات عن الكلبي ولوط بن يحيى الأزدي :إنَّ ابنَ قَيسِ بنِ زُرارَةَ الشّاذي فَخذٌ مِن هَمدانَ قَدِمَ عَلى عَلِيٍّ عليه السلام فَأَخبَرَهُ بِخُروجِ بُسرٍ ، فَنَدَبَ عَلِيٌّ عليه السلام النّاسَ فَتثاقَلوا عَنهُ ، فَقالَ : أ تُريدونُ أن أخرُجَ بِنَفسي في كَتيبَةٍ تَتبَعُ كَتيبَةً فِي الفَيافي ۲ وَالجِبالِ ؟ ! ذَهَبَ وَاللّهِ مِنكُم اُولُو النُّهى وَالفَضلِ الَّذينَ كانوا يُدعَونَ فَيُجيبونَ ، ويُؤمَرونَ فَيُطيعونَ ، لَقَد هَمَمتُ أن أخرُجَ عَنكُم فَلا أطلُبُ بِنَصرِكُم مَا اختَلَفَ الجَديدانِ .
فَقامَ جارِيَةُ بنُ قُدامَةَ ، فَقالَ : أنَا أكفيكَهُم يا أميرَ المُؤمِنينَ ، فَقالَ : أنتَ لَعَمري لَمَيمونُ النَّقيبَةِ ، حَسَنُ النِّيَّةِ ، صالِحُ العَشيرَةِ . ونَدَبَ مَعَهُ ألفَينِ ، وقالَ بَعضُهُم : ألفا .
وأمَرَهُ أن يَأتِيَ البَصرَةَ فَيَضُمَّ إلَيهِ مِثلُهُم ، فَشَخصَ جارِيَةُ وخَرَجَ مَعَهُ يُشَيِّعُهُ ، فَلَمّا وَدَّعَهُ قالَ : اِتَّقِ اللّهَ الَّذي إلَيهِ تَصيرُ ، ولا تَحتَقِر مُسلِما ولا مُعاهَدا ، ولا تَغصِبَنَّ مالاً ولا وَلَدا ولا دابَّةً وإن حَفيتَ وتَرَجَّلتَ ، وصَلِّ الصَّلاةَ لِوَقتِها .
فَقَدِمَ جارِيَةُ البَصرَةَ فَضَمَّ إلَيهِ مِثلُ الَّذي مَعَهُ ثُمَّ أخَذَ طَريقَ الحِجازِ حَتّى قَدِمَ اليَمَنَ ، لَم يَغصِب أحَدا ، ولَم يَقتُل أحَدا إلّا قَوما ارتَدّوا بِاليَمَنِ ، فَقَتَلَهُم وحَرَّقَهُم ، وسَأَلَ عَن طَريقِ بُسرٍ ، فَقالوا : أخَذَ عَلى بِلادِ بَني تَميمٍ ، فَقالَ : أخَذَ في دِيارِ قَومٍ يَمنَعونَ أنفُسَهُم ، فَانصَرَفَ جارِيَةُ فَأَقامَ بِجُرَشَ . ۳

1.الغارات : ج ۲ ص ۶۳۹ ؛ شرح نهج البلاغة : ج ۲ ص ۱۷ وفيه من «أحمدُ اللّه . ..» .

2.هي البَرارِي الواسِعة ، جمع فَيْفاء (النهاية: ج ۳ ص ۴۸۵ «فيف»).

3.الغارات : ج ۲ ص ۶۲۲ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: محدثی، جواد؛ سلطانی، محمدعلی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 75887
صفحه از 580
پرینت  ارسال به